کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لباقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لباقت
/labāqat/
معنی
۱. زیرکی.
۲. چابکی.
۳. نرمخویی.
۴. چربزبانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لباقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: لباقة] [قدیمی] labāqat ۱. زیرکی.۲. چابکی.۳. نرمخویی.۴. چربزبانی.
-
لباقت
فرهنگ فارسی معین
(لَ قَ) [ ع . لباقة ] 1 - (مص ل .) زیرک شدن ، ماهر گردیدن . 2 - (حامص .) چرب زبانی ، زیرکی .
-
واژههای همآوا
-
لباقة
لغتنامه دهخدا
لباقة. [ ل َ ق َ ] (ع مص ) زیرک و ترزفان شدن . (تاج المصادر). حذاقت . زیرک و ماهر و چرب زبان گردیدن . (منتهی الارب ) : حال ذلاقت و لباقة و ظرافت و لطافت او بر رأی سلطان عرض کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 435). || (اِمص ) زیبایی در شمایل .
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی میکالی (امیر...) مکنی به ابونصر و نام جد او اسماعیل بود. وی از افراد خاندان آل میکال است . مترجم تاریخ یمینی آرد (ص 435 ببعد): [ سلطان محمود ] ریاست نیشابور به ابوعلی الحسن بن محمدبن العباس تفویض فرمود و او مردی بود بز...