کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاینده
/lāyande/
معنی
۱. نالهکننده.
۲. زوزه کشنده.
۳. هرزهگو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاینده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] lāyande ۱. نالهکننده.۲. زوزه کشنده.۳. هرزهگو.
-
لاینده
فرهنگ فارسی معین
(یَ دِ) (اِفا.) 1 - هرزه گوی . 2 - ناله کننده .
-
لاینده
لغتنامه دهخدا
لاینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) هرزه گوینده . || ناله کننده . (برهان ) : از پی این جیفه دوان تا به کی چون سگ لاینده فغان تا به کی . ؟ (فرهنگ سروری ج 3 ص 1291).- امثال :سگ لاینده گیرنده نباشد .
-
جستوجو در متن
-
لا
لغتنامه دهخدا
لا.(فعل امر) مخفف لای ، امر از لاییدن . || (نف مرخم ) مخفف لاینده . هرزه لا، هرزه گو، پرگو. (برهان ).
-
لای
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ لاییدن) [قدیمی] lāy ۱. = لاییدن۲. لاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ چند باشی چون تبیره «هرزهلای» / همچو نی در پرده رو آهسته لای (تاجبها: لغتنامه: لای).
-
لاییدن
لغتنامه دهخدا
لاییدن . [ دَ ] (مص )لائیدن . نالیدن . (برهان ). عوعو کردن سگ : حقوق خدمت و آنچ از نظایر اینست که شرح قاعده ٔ آن زبان بفرسایدشروع می نکنم اندر آن که تا لطفت نگویدم که فلانی دراز می لاید. کمال اسماعیل .پنجه در صید برده ضیغم راچه تفاوت کند که سگ لاید. ...