کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لایق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لایق
/lāy(')eq/
معنی
سزاوار؛ شایسته؛ درخور؛ فراخور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ارزنده، باکفایت، باوجود، برازنده، درخور، زیبنده، سزاوار، شایان، شایسته، شایسته، صلاحیتدار، قابل، مستحق، مستعد ≠ نالایق
برابر فارسی
شایسته، سزاوار
دیکشنری
able, able _, capable, competent, efficient, sedulous, worthy
-
جستوجوی دقیق
-
لایق
واژگان مترادف و متضاد
ارزنده، باکفایت، باوجود، برازنده، درخور، زیبنده، سزاوار، شایان، شایسته، شایسته، صلاحیتدار، قابل، مستحق، مستعد ≠ نالایق
-
لایق
فرهنگ واژههای سره
شایسته، سزاوار
-
لایق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: لائق] lāy(')eq سزاوار؛ شایسته؛ درخور؛ فراخور.
-
لایق
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . لائق ] (اِفا.) سزاوار، شایسته .
-
لایق
لغتنامه دهخدا
لایق . [ ی ِ ] (ع ص ) درخورِ. سزا. سزاوار. شایان . شایسته ٔ. برازنده ٔ. زیبا. (زمخشری ). ازدرِ. زیبنده ٔ.زیبای ِ. برازای ِ. برازا. جدیر. حقیق . قمین . خلیق . حری . قَرف . (منتهی الارب ). بابت ِ. مستوجب : نگونسار آویزم او را به چاه که چاهست اورا بلایق...
-
لایق
واژهنامه آزاد
شایسته
-
واژههای مشابه
-
لایق بودن
دیکشنری فارسی به عربی
قادر
-
جستوجو در متن
-
لاق
لهجه و گویش تهرانی
لایق
-
لاق
لغتنامه دهخدا
لاق . (از ع ، ص ) مخفف لایق . رجوع به لایق شود: لاق گیس تو یا او یا من و غیره ، لایق گیسوی تو یا او یا من .
-
بالیاقت
لغتنامه دهخدا
بالیاقت . [ ق َ ] (ص مرکب ) (از: با+ لیاقت ) که لیاقت داشته باشد. که لایق باشد. و رجوع به لیاقت و لایق شود.
-
کاربر
واژگان مترادف و متضاد
کاردان، لایق
-
جربزه دار
لهجه و گویش تهرانی
با جربزه،لایق
-
برازنده
واژهنامه آزاد
شایسته لایق