کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لایزال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لایزال
/lāyazāl/
معنی
زوالناپذیر؛ بیزوال؛ جاوید؛ ابدی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پایدار، جاوید، زوالناپذیر، سرمدی ≠ فانی
دیکشنری
immortal
-
جستوجوی دقیق
-
لایزال
واژگان مترادف و متضاد
پایدار، جاوید، زوالناپذیر، سرمدی ≠ فانی
-
لایزال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: لایزالُ (= از بین نمیرود)] lāyazāl زوالناپذیر؛ بیزوال؛ جاوید؛ ابدی.
-
لایزال
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (ص مر.) ابدی ، پایدار.
-
لایزال
لغتنامه دهخدا
لایزال . [ ی َ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یزال ) جاوید. پایدار. دائم . ابدی . سرمدی . بی زوال : بنده چون خداوند خود نباشدنه چیز زوالی چو لایزالی . ناصرخسرو.ولیکن ز خر بارش افتاد و ماندگرانبار بر پشت تو لایزال . ناصرخسرو.آنکه پس از این همیشه باشد. صاحب غ...
-
جستوجو در متن
-
قیوم
واژگان مترادف و متضاد
پایا، پاینده، جاوید، لایزال ≠ فانی
-
undying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی حوصله، فنا ناپذیر، لایزال، پایدار، غیر فانی
-
حی لایموت
لغتنامه دهخدا
حی لایموت . [ح َی ْ ی ِ ی َ ] (اِخ ) خدای لایزال . آنکه هرگز نمیرد.
-
زوالناپذیر
واژگان مترادف و متضاد
باقی، پایا، پایدار، جاوید، جاویدان، جاوید، سرمد، فناناپذیر، قیوم، لایزال، ماندنی، مستدام، نوشه
-
سرمدی
واژگان مترادف و متضاد
ازلی، بیآغاز، دایمی، دیرین، دیرینه، فناناپذیر، قدیم، لایزال، همیشگی ≠ ناپایا، فناپذیر
-
جاوید
واژگان مترادف و متضاد
ابدی، پایا، پایدار، جاویدان، خالد، دایم، دایمی، سرمد، فناناپذیر، قیوم، لایزال، مانا، ماندنی، مدام، همیشگی ≠ زودگذر
-
eternal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابدی، جاودان، ازلی، جاوید، همیشگی، دائمی، لایزال، بی پایان، خالد، پیوسته، بدون سرانجام و سراغاز، سرمد، فنا ناپذیر
-
پایدار
واژگان مترادف و متضاد
استوار، بادوام، باقی، برقرار، پابرجا، پایا، ثابت، جاوید، جاویدان، لایزال، ماندنی، محکم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق ≠ ناپایدار، سست
-
بدوان
لغتنامه دهخدا
بدوان . [ ب َ دَ ] (ع اِ) رأی نو، گویند: هو ذوبدوان ، وفی الحدیث : السلطان ذوعَدَوان و ذوبدوان ؛ ای لایزال یبدو له رأی جدید. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
موثبان
لغتنامه دهخدا
موثبان . [ م َ ث َ ] (ع ص ) آن که درنگی می کند در پیکار و جهاد. (ناظم الاطباء). پادشاهی که نشیند و غزا نکند. (آنندراج ). ای انه لایزال قاعداً علی الوثاب . (منتهی الارب ). پادشاهی که همواره بر تخت استراحت نشیند و غزا نکند. (ناظم الاطباء). آنکه بر وثاب...