کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاچین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاچین
معنی
[ تر. ] (اِ.) 1 - شاهین شکاری . 2 - نامی از نام های مردان .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاچین
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāčin) (ترکی) شاهین شکاری ، شاهین سفید ، باز شکاری .
-
لاچین
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - شاهین شکاری . 2 - نامی از نام های مردان .
-
لاچین
لغتنامه دهخدا
لاچین . (اِخ ) امیر سیف الدین محمود شمسی . پدر امیرخسرو دهلوی مشهورترین شاعر فارسی زبان هندوستان . لاچین از ترکان ختائی ترکستان بود و در استیلای مغول از بلخ به هند رفت و در خدمت شمس الدین التتمش درآمد و به امیر سیف الدین محمود شمسی مشهور گردید. و به ...
-
لاچین
لغتنامه دهخدا
لاچین . (اِخ ) رجوع به حسام الدین لاچین منصور شود.
-
لاچین
لغتنامه دهخدا
لاچین . (اِخ ) ظاهراً نام محلی است . لکن این بیت در فهرست شاهنامه ٔ ولف در لاچین و گردکوه نیست : هزاران سواران ایران گروه ز لاچین دلیران ابر گرد کوه .فردوسی .
-
لاچین
لغتنامه دهخدا
لاچین . (اِخ ) غلام ملک اشرف پسر تیمورتاش بن چوپان . از امرای قرن هشتم . رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 179 و حبیب السیر ج 2 ص 86 شود.
-
لاچین
لغتنامه دهخدا
لاچین . (ترکی ، اِ) در ترکی شاهین شکاری را گویند. (غیاث ). || نامی از نامهای مردان و به معنی بنده ظاهراً از مجعولات شعوری است .
-
لاچین
واژهنامه آزاد
اسم دژی در گرجستان که به دست سردار لاچین ساخته شده ولی از ان قلعه به جز تپه لاچین چیزی از آن باقی نمانده
-
واژههای مشابه
-
حسامی لاچین
لغتنامه دهخدا
حسامی لاچین . [ ح ُ ی ِ ] (اِخ ) حسام الدین لاچین بن عبداﷲ ذهبی طرابلسی امیر مشهور به حسامی که در 738 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «تحفة المجاهدین فی العمل بالمیادین » در اسب دوانی . (هدیة العارفین ج 1 ص 839). و شاید هم اوست که در تاریخ غازانی نا...
-
حسامی لاچین
لغتنامه دهخدا
حسامی لاچین . [ ح ُ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین لاچین شود.
-
حسام الدین لاچین
لغتنامه دهخدا
حسام الدین لاچین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ملک منصور. نام پادشاه یازدهم از سلاله ٔ غلامان ترک در مصر است ، که بعد از ملک ناصربن محمدبن قلاون ، به تخت نشست . ملک عادل زین الدین کنبغا پس از دو سال حکمرانی از تخت و تاج کناره گرفت و در تاریخ 695 هَ . ق . ...
-
جستوجو در متن
-
شاهین
واژگان مترادف و متضاد
۱. شاهباز، عقاب، لاچین ۲. زبانه، میله
-
حسام الدین اطنفی
لغتنامه دهخدا
حسام الدین اطنفی . [ ح ُ مُدْ دی اَ ن َ ] (اِخ ) قاضی مصر در عهدحسام الدین لاچین بود و در هنگام قتل لاچین بدست امراءحاضر بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 260 شود.