کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاوه، لاوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لاوه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص فا.) = لابه گر: 1 - متملق ، چاپلوس . 2 - تضرع کننده .
-
زج لاوة
لغتنامه دهخدا
زج لاوة.[ زُج ْ ج ُ وَ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). موضعی است به نجد. (از متن اللغة). جایگاهی است . (از ترجمه ٔ قاموس ). جایی است در نجد. (از معجم البلدان ).
-
لاوه کردن
لغتنامه دهخدا
لاوه کردن . [ وَ / وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سفید کردن خانه ها با گلابه ٔ لاو. (در اصطلاح مردم قراء اطراف قزوین ).
-
لاوه و لامانی
لغتنامه دهخدا
لاوه ولامانی . [ وَ / وِ وُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چاپلوسی . لابه گری . رجوع به لاوه و رجوع به لامانی شود.
-
واژههای همآوا
-
لاوه، لاوک
لهجه و گویش تهرانی
استامبولی چوبی برای حمل گچ