کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لانه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لانه کردن
لغتنامه دهخدا
لانه کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آشیان گرفتن . جای ساختن . منزل گزیدن . مسکن گرفتن : شنیدم که مردی غم خانه خوردکه زنبور بر سقف آن لانه کرد. سعدی .خود گلشن بخت است این یارب چه درخت است این صد بلبل مست اینجا هر لحظه کند لانه .مولوی .
-
واژههای مشابه
-
implantation
لانهگزینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] فرایند چسبیدن و نفوذ و جایگزینی تخم لقاحیافته (blastocyst) در جدار زهدان در مراحل تکوین رویان
-
لانه گرفتن
لغتنامه دهخدا
لانه گرفتن . [ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (ص مرکب ) جای ساختن . آشیان گرفتن . منزل گزیدن : مرغ دل ما ز هر دو عالم اندر بر او گرفت لانه .شیخ مغربی .
-
خانه لانه
لغتنامه دهخدا
خانه لانه . [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خانه . منزل . مسکن . مقر . آلونک .
-
favosus, honeycombed
لانهزنبوری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با فرورفتگیهای منظم گوشهدار
-
honeycomb
لانهزنبوری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] شبکهای از ماهیوارها یا صفحات تخت متقاطع در مقطعی از تونل باد یا مجرای سیال برای از بین بردن تلاطم جریان سیال
-
sulfate nests
لانههای سولفات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] محل انباشت موضعی آهنسولفات بر روی سطح آهن زنگزده که در آن آهنگ خوردگی براثر جذب آب و ایجاد برقکاف و تسهیل عبور جریان خوردگی افزایش مییابد
-
columbarium
گور لانهکبوتری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هریک از گورها یا خاکستردانهایی که در یک مجموعه بهصورت طبقهطبقه در دیوار تعبیه شده باشد
-
embryo implantation rate
میزان لانهگزینی رویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شمار کیسههای جنینی (gestational sacs) تشخیصدادهشده نسبت به رویانهای منتقلشده
-
honeycomb mirror
آینۀ لانهزنبوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] آینهای که فضای بین دو سطح آن ساختاری مشبک به شکل لانۀ زنبور دارد
-
castellated beam
تیر لانهزنبوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری فلزی که جان آن دارای بازشوهای منظم باشد
-
ant nest corrosion
خوردگی لانهمورچهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی موضعی شبیه به لانۀ مورچه که براثر کربوکسیلیکاسیدهای حاصل از آبکافت حلاّلهای آلی کلردار و روغنهای روانساز به وجود میآید
-
خانه و لانه
لغتنامه دهخدا
خانه و لانه . [ ن َ / ن ِ وَ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ) خانه . منزلگه . || آشیانه . لانه . || خانه ٔ مرغهایی که بر دیوار و کوه باشد.
-
لانه كرد در
دیکشنری فارسی به عربی
استوطن فى