کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لامچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لامچه
/lāmče/
معنی
= لام۲
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لامچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lāmče = لام۲
-
لامچه
فرهنگ فارسی معین
(مْ چِ) (اِمصغ .) اسپند سوخته با مشک و عنبر که برای دفع چشم زخم بر پیشانی و بناگوش اطفال به صورت لام می کشند.
-
لامچه
لغتنامه دهخدا
لامچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) چیزی باشد که بجهت چشم زخم از مشک و عنبر و سپند سوخته بر پیشانی و عارض اطفال کشند.(برهان ). عنبر و مشک و سپند سوخته و لاجورد و نیل و امثال آن باشد که بر پیشانی و شقیقه و جبهه و رخساره ٔ اطفال بکشند بجهت دفع چشم زخم و آن را چ...
-
جستوجو در متن
-
لام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lām خطی بهصورت «ل» که با اسپند سوخته، مشک، عنبر، یا لاجورد برای دفع چشمزخم بر پیشانی و بناگوش اطفال میکشند؛ لامچه: ◻︎ ای حروف آفرینش را کمال تو الف / وآنگهش از لاجورد سرمدی بر چهره لام (انوری: ۳۲۲).
-
لام کشیدن
لغتنامه دهخدا
لام کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کشیدن خطی بصورت لام از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی اطفال و جز او دفع چشم زخم یا قبول نزد خلق را. کشیدن عنبر و مشک و سپند سوخته و نیل و لاجورد بجهت دفع چشم زخم بر چهره ٔاطفال . (غیاث ). رجوع به لام و لامچه شود ...
-
لام
لغتنامه دهخدا
لام . (اِ) نام حرف بیست و هفتم از حروف تهجی بین حرف کاف و میم و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سی و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد بیست و هفت باشد. رجوع به «ل » شود. || هر چیز خمیده و منحنی و هر چیز راستی مانند الف که به شکل لام منحنی گردد و به همین مناس...