کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لامپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لامپا
/lāmpā/
معنی
وسیلهای با حباب شیشهای و فتیله، که با سوختن فتیله به کمک سوخت (نفت، روغن و امثال آن) روشنایی تولید میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
lamp
-
جستوجوی دقیق
-
لامپا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از فرانسوی: lampa] lāmpā وسیلهای با حباب شیشهای و فتیله، که با سوختن فتیله به کمک سوخت (نفت، روغن و امثال آن) روشنایی تولید میکند.
-
لامپا
فرهنگ فارسی معین
[ یو. ] (اِ.) چراغی که با نفت می سوزد و شامل لوله و سرپیچ می باشد، چراغ لامپا.
-
لامپا
لغتنامه دهخدا
لامپا. (اِ) (از یونانی لامپاس ) قسمی چراغ . رجوع به لامپ شود.
-
لامپا
لهجه و گویش تهرانی
چراغ تک شعله پایهدار.
-
واژههای مشابه
-
شیشه لامپا
لغتنامه دهخدا
شیشه لامپا. [ شی ش َ/ ش ِ ] (اِ مرکب ) شیشه ای که بر چراغهای نفتی گذارندروشنایی و ممانعت از خاموشی را. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
گِردسوز
لهجه و گویش تهرانی
لامپا
-
گِرد سوز
لهجه و گویش تهرانی
چراغ نفتی شیشه دار،لامپا
-
kerosine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفت سفید، نفت چراغ، نفت لامپا
-
lamp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ، لامپ، فانوس، لامپا، جراغ، درخشیدن
-
kerosenes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفت سفید، نفت چراغ، نفت لامپا
-
kerosines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبزیجات، نفت سفید، نفت چراغ، نفت لامپا
-
گردسوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gerdsuz نوعی لامپا که فتیلۀ آن دور لولۀ استوانهایشکل قرار دارد و شعلۀ آن گرد است.
-
چراغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلوند، چلچراغ، سراج، فانوس، مشکات، مصباح ۲. لامپ ۳. لامپا ۴. رهنما ۵. علامت ۶. خورشید ۷. دشت، دشتاول (گدایان و معرکهگیران)