کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لامپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لامپ
/lāmp/
معنی
وسیلهای دارای حباب شیشهای که به کمک جریان الکتریسیته، روشنایی تولید میکند.
〈 لامپ فلوئورسان: لامپ درازی که روشنایی آن شبیه مهتاب و دارای مقداری اشعۀ ماورای بنفش و نور آن بهتر و مفیدتر از نور لامپهای معمولی و از لحاظ مصرف برق باصرفهتر است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bulb, lamp
-
جستوجوی دقیق
-
لامپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lampe] (برق) lāmp وسیلهای دارای حباب شیشهای که به کمک جریان الکتریسیته، روشنایی تولید میکند.〈 لامپ فلوئورسان: لامپ درازی که روشنایی آن شبیه مهتاب و دارای مقداری اشعۀ ماورای بنفش و نور آن بهتر و مفیدتر از نور لامپهای معمولی و ...
-
لامپ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.)وسیله ای که جریان الکتریسیته را تبدیل به نور و روشنایی می کند و انواع گوناگون دارد.
-
لامپ
لغتنامه دهخدا
لامپ . (فرانسوی ، اِ) قسمی چراغ که مخزنی دارد و در آن مایعی قابل احتراق چون روغن و نفت و غیره ریزند و فتیله ای در آن غوطه ور باشد و بر سر لوله ای از آبگینه دارد که شعله رااحاطه کند. لامپا. || لامپ الکتریک ، حبابی از آبگینه خالی از هوا یا محتوی گازی ر...
-
لامپ
دیکشنری فارسی به عربی
نبراس
-
لامپ
واژهنامه آزاد
چراغ.
-
واژههای مشابه
-
cathode-ray tube, CRT 2
لامپ پرتوکاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] لامپی که با کانونی کردن باریکۀ الکترونهای آن میتوان تصویرسازی کرد
-
vacuum tube
لامپ خلاء
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] لامپی الکترونی که هوا و گازهای درون آن را تا حد ممکن خالی میکنند تا وجود آنها هیچگونه تأثیری بر ویژگیهای الکتریکی لامپ نداشته باشد
-
microwave tube
لامپ ریزموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] لامپی الکترونی که طولِموجهایی در گسترۀ ریزموج گسیل میکند
-
comparison lamp
لامپ مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] لامپی التهابی که شدت درخشش آن ثابت است و درخشش لامپهای دیگر نسبت به آن سنجیده میشود
-
لامپ مهتابی
دیکشنری فارسی به عربی
فلوريسنت
-
لامپ LED
واژهنامه آزاد
چراغ دیودی.
-
photomultiplier tube
لامپ تکثیر فوتونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آشکارساز بسیار حساسی برای تشخیص و اندازهگیری تابش الکترومغناطیسی که در آن ازطریق تابش، الکترونهایی از فوتوکاتد آزاد میشود و الکترونهای آزادشده پس از شتابگیری و تکثیر، جریانی قابلاندازهگیری پدید میآورند
-
لامپ کم مصرف
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) چراغ کم گسار.
-
لامپ ال ای دی
واژهنامه آزاد
چراغ دیودی.