کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لالِ هَرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لال سرخ
لغتنامه دهخدا
لال سرخ . [ س ُ ] (ص مرکب ) سُرخی سُرخ . سخت سُرخ و آتشی . || خشمناک و سرخ شده ٔ از خشم .
-
لال شهباز
لغتنامه دهخدا
لال شهباز. [ ش َ ] (اِخ ) درویشی که صاحب کمال بوده است مگر اکثر قلندران به او اعتقاد تمام دارند و بوقت بنگ نوشی او را یاد کنند. (غیاث ).
-
لال کردن
لغتنامه دهخدا
لال کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاموش ساختن . از سخن گفتن بازداشتن : چو بلبل آمدمت تاچو گل ثنا گویم چو لاله لال بکردی زبان تحسینم .سعدی .
-
لال بازی
لغتنامه دهخدا
لال بازی . (حامص مرکب ) لالی به خود بستن .- لال بازی درآوردن ؛ عمل لالان به عمد کردن .|| لعب اخرس . پانتمیم . رجوع به پانتمیم شود.
-
لال بنک
لغتنامه دهخدا
لال بنک . [ ب ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش از ولایت کاهُر در ایالت لو. دارای راه آهن و 1196 تن سکنه .
-
لال چاه
لغتنامه دهخدا
لال چاه . (اِخ ) موضعی به جنوب شرقی سیستان .
-
لال رگ
لغتنامه دهخدا
لال رگ . [ رَ ] (اِ مرکب ) سرخ رگ جهنده . شریان .
-
اعال لال
لغتنامه دهخدا
اعال لال .[ ] (اِخ ) صاحب اخبار الدولة السلجوقیه در ذیل عنوان ذکر سیر سلطان اعظم الب ارسلان به روم آرد: سپس سلطان الب ارسلان لشکریان را بسوی سپیدشهر روان کرد و جنگهای سخت روی داد. آنگاه آهنگ شهر دیگری کرد که آن را اغاک لال گویند. (از اخبار الدولة الس...
-
لال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخرس
-
لال بازی
لهجه و گویش تهرانی
با حرکات اشاره کردن
-
لال پَتی
لهجه و گویش تهرانی
الکن
-
لال و پتی
فرهنگ فارسی معین
(لُ پَ)(ص مر.)آن که زبان او گیرد و بعضی حروف رانتواند از مخرج خود ادا کند.
-
فیض آباد لال ها
لغتنامه دهخدا
فیض آباد لال ها.[ ف ِ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که دارای 246 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
لال و پتی
لغتنامه دهخدا
لال و پتی . [ ل ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به لال پتی و رجوع به لال و هم به پتی شود.
-
لال زن شیش
لغتنامه دهخدا
لال زن شیش . [ زَ ] (اِ مرکب ) در شب سیزدهم تیرماه (نوروز طبری ) زنی به صورتی منکر (ناشناس ) درآمده و شیشی (شاخ تر و باریک ، ترکه ) در دست داخل خانه میشود و اهل خانه را با آن ترکه میزند تا چیزی دهند و آن را برای سلامتی در تمام سال نیک دارند.