کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاله گون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاله گون
/lālegun/
معنی
به رنگ گل لاله.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاله گون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] lālegun به رنگ گل لاله.
-
لاله گون
لغتنامه دهخدا
لاله گون . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) قریه ای است به پنج فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق اسپاس . (فارس نامه ٔ ناصری ). دهی در دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده . واقع در 66 هزارگزی جنوب اقلید. کنار راه فرعی اقلید به آسپاس و احمدآباد و ده بید. جلگه . سردسی...
-
لاله گون
لغتنامه دهخدا
لاله گون . [ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) مانند لاله . لاله فام . دارای رنگ لاله . سرخ : درو دشتها شدهمه لاله گون به دشت و بیابان همی رفت خون . دقیقی .اگر در نبرد من آید کنون بپوشانمش جوشن لاله گون . فردوسی .زمین لاله گون شد هوا نیلگون برآمد همی موج دریای خ...
-
واژههای مشابه
-
لاله لاله
لغتنامه دهخدا
لاله لاله . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ] (ق مرکب ) گل گل . (آنندراج ) : خون لاله لاله می چکد از رنگ آل توگلگونه ٔ هم اند جلال و جمال تو.صائب (از آنندراج ).
-
گل لاله
لغتنامه دهخدا
گل لاله . [ گ ُ ل ِ لا ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شقایق و خشخاش . (ناظم الاطباء).
-
auricle 2, auricula 2, ala auris, pinna
لالۀ گوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پردهای از پوست و غضروف در آستانۀ سوراخ بیرونی مجرای گوش خارجی
-
لالهدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle doxt) (لاله + دخت = دختر) ، دختری که مثل لاله است ؛(به مجاز) زیبا رو و لطیف .
-
لالهرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle rox) دارای چهرهی سرخ و لطیف چون لاله ؛ (به مجاز) خوبروی ، زیبارو .
-
لالهرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ru) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .
-
لالهروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ruy) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .
-
لالهزار
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle zār) زمینی که در آن لالهی فراوان روییده باشد ؛ (به مجاز) چهرهی سرخ و لطیف .
-
لالهسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle sār) لاله سر ؛ مرغی است خوش آواز و سر سرخ ؛ به علاوه (لاله + سار (پسوند مکان)) ، ← لالهزار .
-
لالهسان
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle sān) (لاله + سان (پسوند شباهت)) ، مانند لاله ، لاله وش ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
غزل لاله
لغتنامه دهخدا
غزل لاله . [ غ ِ زِ لا ل َ / ل ِ ] (اِمرکب ) قسمی ماهی . قزل آلا. || قسمی نوار.