کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاله عباسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاله عباسی
/lāle'abbāsi/
معنی
۱. نوعی گل کوچک شیپوری به رنگهای مختلف با برگهای پهن نوکتیز که بلندیش تا یک متر میرسد.
۲. گلهایش نزدیک غروب آفتاب شکفته میشود و در آفتاب بسته و پژمرده میگردد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاله عباسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی. فارسی] ‹لالهچوغاسی› (زیستشناسی) lāle'abbāsi ۱. نوعی گل کوچک شیپوری به رنگهای مختلف با برگهای پهن نوکتیز که بلندیش تا یک متر میرسد.۲. گلهایش نزدیک غروب آفتاب شکفته میشود و در آفتاب بسته و پژمرده میگردد.
-
لاله عباسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . عَ)(اِمر.)تیره ای از گیاهان ویژه نواحی گرمسیری درختی ، علفی و بوته ای ؛ با گل های زیبای معطر قیفی شکل به رنگ های سرخ و زرد و سفید.
-
لاله عباسی
لهجه و گویش تهرانی
نوعی گل
-
واژههای مشابه
-
لاله لاله
لغتنامه دهخدا
لاله لاله . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ] (ق مرکب ) گل گل . (آنندراج ) : خون لاله لاله می چکد از رنگ آل توگلگونه ٔ هم اند جلال و جمال تو.صائب (از آنندراج ).
-
گل لاله
لغتنامه دهخدا
گل لاله . [ گ ُ ل ِ لا ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شقایق و خشخاش . (ناظم الاطباء).
-
auricle 2, auricula 2, ala auris, pinna
لالۀ گوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پردهای از پوست و غضروف در آستانۀ سوراخ بیرونی مجرای گوش خارجی
-
لالهدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle doxt) (لاله + دخت = دختر) ، دختری که مثل لاله است ؛(به مجاز) زیبا رو و لطیف .
-
لالهرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle rox) دارای چهرهی سرخ و لطیف چون لاله ؛ (به مجاز) خوبروی ، زیبارو .
-
لالهرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ru) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .
-
لالهروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ruy) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .
-
لالهزار
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle zār) زمینی که در آن لالهی فراوان روییده باشد ؛ (به مجاز) چهرهی سرخ و لطیف .
-
لالهسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle sār) لاله سر ؛ مرغی است خوش آواز و سر سرخ ؛ به علاوه (لاله + سار (پسوند مکان)) ، ← لالهزار .
-
لالهسان
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle sān) (لاله + سان (پسوند شباهت)) ، مانند لاله ، لاله وش ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
لالهگون
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle gun) (لاله + گون (پسوند شباهت)) ، به رنگ لاله ، لاله فام ، لاله وش ؛ (به مجاز) زیبا رو.