کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لالة گوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لالة گوش
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: elâla طاری: lâlagöš طامه ای: lâlaguš طرقی: lâla-ye göš کشه ای: lâla-ye göš نطنزی: lâlaguš
-
واژههای مشابه
-
لاله
واژگان مترادف و متضاد
۱. آلاله، شقایق ۲. احمر، سرخ
-
لاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle) (در گیاهی) گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایهای بلند قرار دارد ؛ گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و پیاز دارد ؛ (به مجاز) شخص فداکاری که در راه آرمان دینی یا ملی به شهادت رسیده است ؛ (به مجاز) گونهی زیبا و گلگون ؛ (در ادب عرف...
-
لاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lāle ۱. ‹آلاله› (زیستشناسی) گلی سرخرنگ با سه یا پنج گلبرگ.۲. (زیستشناسی) گیاه این گل، علفی، کوچک و پایا است و در دو نوع بوستانی و بیابانی وجود دارد. شقایق؛ شقایقالنعمان.۳. یک نوع چراغ بلور با پایۀ بلند و حبابی به شکل گل لاله.۴. [قدیمی، مجا...
-
لاله
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِ.) 1 - نوعی گل سرخ رنگ که میان آن لکه های سیاه دارد. 2 - نوعی چراغ پایه دار که شمع را در آن می گذارند.
-
لاله
لغتنامه دهخدا
لاله . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) از شعرای هندوستان از براهمه ٔ کایتهه و از شاگردان قاضی محمد صادق خان اختری . این رباعی او راست :داریم هوای وصل آن یار که نیست خواهیم وفا از آن ستمکار که نیست در فرقت یار صبر جستیم و قرارآواز برآمد از دل زار که نیست .(قاموس...
-
لاله
لغتنامه دهخدا
لاله . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام طایفه ای از ایلات کرد ایران که تقریباً صد خانوارند و در قریه ٔ امام مسکن دارند.
-
لاله
لهجه و گویش تهرانی
حباب شمعدان
-
لاله لاله
لغتنامه دهخدا
لاله لاله . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ] (ق مرکب ) گل گل . (آنندراج ) : خون لاله لاله می چکد از رنگ آل توگلگونه ٔ هم اند جلال و جمال تو.صائب (از آنندراج ).
-
گل لاله
لغتنامه دهخدا
گل لاله . [ گ ُ ل ِ لا ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شقایق و خشخاش . (ناظم الاطباء).
-
لالهدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle doxt) (لاله + دخت = دختر) ، دختری که مثل لاله است ؛(به مجاز) زیبا رو و لطیف .
-
لالهرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle rox) دارای چهرهی سرخ و لطیف چون لاله ؛ (به مجاز) خوبروی ، زیبارو .
-
لالهرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ru) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .
-
لالهروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ruy) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .