کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لالای قراجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لالای قراجار
لغتنامه دهخدا
لالای قراجار. [ ق َ ] (اِخ ) نام جد امیر یادگار برلاس . و برلاس خود در دستگاه امیرتیمور گورگان بوده است . (حبیب السیر ج 3 ص 134).
-
واژههای مشابه
-
لالای چشم
لغتنامه دهخدا
لالای چشم . [ ی ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مردمک چشم به اعتبار سیاهی آن ، چرا که لالا غلام را گویند و غلام حبشی سیاه باشد. (غیاث ).