کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاقیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاقیس
معنی
[ ع . ] (ص .) وسوسه کننده .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاقیس
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) وسوسه کننده .
-
لاقیس
لغتنامه دهخدا
لاقیس . (اِخ ) لافیس . (برهان ). نام دیوی که در نماز به خاطر وسوسه اندازد. (غیاث ) : تو گوئی که عفریت لاقیس بودبه زشتی نمودار ابلیس بود. سعدی .در همه ٔ روم و شام چون کفر ابلیس و فسق لاقیس چنان مجهور شده است . (زیدری ).
-
جستوجو در متن
-
لافیس
لغتنامه دهخدا
لافیس . (اِخ ) نام دیوی است که در نماز وسوسه کند و به این معنی بجای حرف ثالث قاف هم به نظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به لاقیس شود.
-
کفر
لغتنامه دهخدا
کفر. [ ک ُ ] (ع مص ) ناسپاسی کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). انکار کردن و پوشاندن نعمت خداوند را. (از اقرب الموارد). ناخستو شدن . (یادداشت مؤلف ). یقال ، کفر نعمة اﷲ و بها ای جحدها و سترها. (منتهی الارب ). || ناگرویدن . (منتهی الا...