کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاعیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاعیة
لغتنامه دهخدا
لاعیة. [ عی ی َ ] (ع اِ) ظمیاء. بُته ای است شیردار که در کوه روید و گلی زرد دارد و جوشانده ٔ برگ آن مسهل است و شیرآن مقیّی ٔ است و هم شکم براند. درختی است و منبت آن بر سفح جبال باشد برگش خوشبو بود و گبت انگبین از آن چَرَد و چون ببرند شیری بسیار از آن...
-
واژههای همآوا
-
لائیت
لغتنامه دهخدا
لائیت . [ ئی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِ مرکب ) (از: «لا» + «ئیت » مصدری ) به معنی هیچ بودن : هویتی لک فی لائیتی ابداًکل علی الکل تلبیس بوجهین .(منسوب به حلاج ).
-
جستوجو در متن
-
لاغیه
لغتنامه دهخدا
لاغیه . [ غی ی َ / ی ِ ] (اِ) گیاهی است شیردار و بسیار گرم . (غیاث ). لاغینه .(آنندراج ). لاعیه . (منتهی الارب ). لاغیثه . دیو سفید. رجوع به دیو سفید شود. (گااوبا). درخت کوهی است . نباتی است و آن را گلی باشد مانند گل شبت و زنبور عسل گل آن را خورد و چ...