کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاشیدن
معنی
(دَ)(مص م .)غارت کردن ، تاراج کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م .)غارت کردن ، تاراج کردن .
-
لاشیدن
لغتنامه دهخدا
لاشیدن . [ دَ ](مص ) پاشیدن . (آنندراج ). || تاراج و غارت کردن . تباه کردن . ناچیز کردن . لاش کردن : ای پسر گر دل و دین را سفها لاش کنندتو چو ایشان مکن و دین و دل خویش ملاش . ناصرخسرو.رنج کاران که گنج لاشانندزرنگهدار و آب پاشانند.سنائی .
-
جستوجو در متن
-
تاراج کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاپیدن، چپاول کردن، غارت کردن، غارتیدن، لاشیدن ۲. تالان کردن
-
چاپیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاول کردن، چپو کردن، غارت کردن، لاشیدن، غارتیدن ۲. لخت کردن، دزدیدن، تالان کردن
-
تاختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دویدن، تازیدن، راندن ۲. حملهبردن، حمله کردن، هجوم بردن ۳. بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لاشیدن ۴. دواندن، تازاندن ۵. قدرتنمایی کردن ۶. گریزاندن، فراری دادن ۷. به سرعت دواندن، تاخت کردن
-
لاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lāš تاراج؛ غارت؛ چپاول.〈 لاش کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] غارت کردن چیزی، بهخصوص چیزهای خوردنی، از قبیل میوۀ درخت و خوراکهای روی سفره؛ لاشیدن: ◻︎ ای پسر گر دل و دین را سفها لاش کنند / تو چو ایشان مکن و دین و دل خویش ملاش (ناصرخس...