کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاسیما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاسیما
/lāsiyyamā/
معنی
بهویژه؛ علیالخصوص؛ بالخصوص؛ بهخصوص؛ سیَّما.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاسیما
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] lāsiyyamā بهویژه؛ علیالخصوص؛ بالخصوص؛ بهخصوص؛ سیَّما.
-
لاسیما
فرهنگ فارسی معین
( س یَّ) [ ع . ] (ق .) به ویژه ، به خصوص .
-
لاسیما
لغتنامه دهخدا
لاسیما. [ سی ی َ ] (ع ق مرکب ) خاصة. خصوصاً. بالخاصة. بخصوص . علی الخصوص . ویژه . بویژه . || نه چنانستی . (دهار). لاترما. رجوع به سیما شود.
-
جستوجو در متن
-
سیما
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] siyyamā = لاسیما
-
لاترما
لغتنامه دهخدا
لاترما. [ ت َ رَ ] (ع ق مرکب ) لاسیما. بویژه . علی الخصوص . رجوع به لاسیما شود.
-
سیما
لغتنامه دهخدا
سیما. [ سی ی َ ] (ع ق مرکب ) خاصه و خاص . (غیاث ) (آنندراج ). لاسیَّما. مخصوصاً. علی الخصوص . بویژه .
-
ترما
لغتنامه دهخدا
ترما. [ ت َ رَ ] (ع ) این کلمه را همیشه مرکب با «لا» استعمال کرده «لاترما» گویندیعنی لاسیما. (ناظم الاطباء). و رجوع به لاترما شود.
-
مصلحت نمودن
لغتنامه دهخدا
مصلحت نمودن . [ م َ ل َ ح َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) صلاح و صواب به نظر آمدن : چه از کثرت اراجیف مختلف که در آن تاریخ برسبیل مجمجه از افواه شنوده می آمد،دل بر اقامت خراسان و لاسیما در غیبت سلطان قرار نمی گرفت و تخلف به هیچوجه مصلحت نمی نمود. (...
-
دارة جلجل
لغتنامه دهخدا
دارة جلجل . [ رَ ت ُ ج ُ ج ُ ] (اِخ ) ابن درید در کتاب «البنین و البنات »آرد: دارةجلجل میان شعبی و حسلات و وادی المیاه و بردان قرار دارد... (معجم البلدان ). در قصیده ٔ معروف امروءالقیس از این مکان نام برده شده است : الارب ّ یوم لک مِنهن صالح و لاسیّم...
-
علی الخصوص
لغتنامه دهخدا
علی الخصوص . [ ع َ لَل ْ خ ُ ] (ع ق مرکب ) بخصوص . بویژه . خصوصاً. (ناظم الاطباء). خاصه . خاصةً. سیّما. لاسیّما. لاترما : در خطه ٔ ممالک توران علی الخصوص در بسیط این دولت از خیرات و ادخار حسنات و آثار عدل و اظهار فصل ... (سندبادنامه ص 18).علی الخصوص ...
-
امامقلی میرزا
لغتنامه دهخدا
امامقلی میرزا. [ اِ ق ُ ] (اِخ ) (عمادالدوله ) از فضلای دوره ٔ قاجاری بود. در المآثر و الاَّثار (ص 187) چنین آمده است : امامقلی میرزا در علوم شرق زمینی لاسیما فنون حکمیه زحمات بسیار برده و بمقامی ارجمند رسیده بود. سالها در سن شباب بمثابه ٔ طلاب حمل ک...
-
سجال
لغتنامه دهخدا
سجال . [ س ِ ] (ع اِ) نصیب و بهره . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): الحرب بینهم سجال ؛ یعنی یک نوبت به سود آنان بود و نوبتی به زیان ایشان و به سود دشمنان آنها، و این عبارت مثلی است . (از اقرب الموارد). || ج ِ سجل ، دلو بزرگ . (منتهی الارب ). رجوع ب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) حسن . ناظر مدرسة عباس الأمیریة بولاق 1312 هَ . ق . او راست : الدرر البهیة فی الفوائد الادبیة تألیف بلتیه بک و آن مشتمل بر 58 درس در موضوعات مختلفه است و بمصر در 1309 هَ . ق . بچاپ رسیده است و القول المنتخب فی التربی...
-
زبیدی
لغتنامه دهخدا
زبیدی . [ زَ ] (اِخ ) حسین بن علی بن محمدبن مُمَوَیْه مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به ابن قُم ّ در 530 هَ . ق . به زبید متولد گردید ودر 581 درگذشت . شاعری ادیب و کاتب و از افاضل نامدار یمن در نظم و نثر و کتابت است . از اشعار او است :اءَ أحبابنا من بالقط...