کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاستیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاستیک
/lāstik/
معنی
۱. مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطافپذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند اینها کاربرد دارد.
۲. رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه؛ تایر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
rubber
-
جستوجوی دقیق
-
لاستیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: élastique] lāstik ۱. مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطافپذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند اینها کاربرد دارد.۲. رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه؛ تایر.
-
لاستیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مادة چرم مانند که از شیرة بعضی گیاهان گرفته می شود و پس از یک رشته اعمال صنعتی برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود.
-
لاستیک
لغتنامه دهخدا
لاستیک . (از فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ ساخته ٔ ایرانیان مأخوذ از الاستیک فرانسوی . چرم گونه ای از کائوچو.
-
واژههای مشابه
-
vulcanised rubber, vulcanisate
لاستیک ولکانیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- تایر] محصول ولکانشی که در آن لاستیک در شرایط مشخص بهصورت شیمیایی با گوگرد و شتابدهندهها واکنش مییابد تا دارای خواص فیزیکی مطلوب شود متـ . لاستیک پختشده
-
rubber reclamation, reclamation, reclaiming
احیای لاستیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تخریب ساختار شبکهای لاستیک ازطریق فرایندهای شیمیایی و گرمایی و مکانیکی و رسیدن به زنجیرهای آزاد
-
tire patch
تماسگاه لاستیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] آن قسمت از لاستیک که بر روی زمین قرار دارد و بیضیشکل است و قطر بزرگ آن در راستای حرکت خودروست و از آن در بررسی تصادف استفاده میشود
-
rubbery flavour
طعم لاستیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گشتهطعمی شبیه به بوی لاستیک کهنه که براثر آلودگی مواد غذایی به ترکیبات گوگرددار ایجاد میشود
-
reclaimed rubber, reclaim
لاستیک احیاشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- تایر] لاستیک ولکانیدهای که با روشهای مکانیکی یا شیمیایی نرمشده و بخشی از آن واولکانیده (devulcanised) شده است متـ . بازلاستیک
-
لاستیک پختشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- تایر] ← لاستیک ولکانیده
-
bumper insert
لاستیک محافظ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نوار لاستیکی یا پلاستیکی که برای جلوگیری از خراشیدگی سپر بر روی آن نصب میشود
-
آج،()صورت،()لاستیک
لهجه و گویش تهرانی
نقش رویه ،پوسته رویی
-
آجیده،آج، آژده (سوزن زده) ،آج(زبری سوهان)، عاج (لاستیک)،آجیه(بخیه)
لهجه و گویش تهرانی
پنبهدوزی، بخیه درشت،تخت کفش و گیوه دارای گلچه سوزن دوزی شده با نخ تابیده ،برجستگی،گُل،دندانه
-
جستوجو در متن
-
synthetic rubber
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاستیک مصنوعی، لاستیک ساختگی، لاستیک همگذاشت