کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لازوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لازوق
معنی
[ ع . ] 1 - (ص .) چسبنده . 2 - (اِ.) مرهمی که بر جراحت گذارند تا موقعی که بهبود یابد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
لازوق
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (ص .) چسبنده . 2 - (اِ.) مرهمی که بر جراحت گذارند تا موقعی که بهبود یابد.
-
لازوق
لغتنامه دهخدا
لازوق . (ع ص ) لزوق . || مرهمی که تا به شدن جراحت چسبان باشد. (منتهی الأرب ). دوائی که بر ریش نهند و بر جای بگذارند تا بُرء : یا موضع رگ را به داروی لازوق و پشم خرگوش ببندند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || (اِ) سریش .
-
جستوجو در متن
-
لزوق
لغتنامه دهخدا
لزوق . [ ل َ ] (ع اِ) مرهمی است که تا به شدن جراحت چسبان باشد. لازوق . (منتهی الارب ). و قد یهیاء منه [من جلنار] لزوق للفتق الذی یصیر فیه الامعاء الی الانثیین . (ابن البیطار).
-
مرهم
لغتنامه دهخدا
مرهم . [ م َ هََ ] (ع اِ) آنچه بر جراحت نهند. معرب است یا مشتق از رِهمة است به معنی باران ضعیف ، بسبب نرمی آن و بدان جهت که مرهم طلای نرم است که بر جراحت مالند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). داروی نرم که برجراحت بندند. (دهار).معرب ملهم یا ملغم...