کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
لاخ
/lāx/
معنی
دلالت بر وفور چیزی در جایی میکند: سنگلاخ، دیولاخ، اهرمنلاخ، نمکلاخ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
lakh
-
جستوجوی دقیق
-
لاخ
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) lāx دلالت بر وفور چیزی در جایی میکند: سنگلاخ، دیولاخ، اهرمنلاخ، نمکلاخ.
-
لاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] lāx واحد شمارش چیزهای باریک و دراز مثل مو، ترکه، و شاخۀ درخت: چند لاخ مو، چند لاخ هیزم.
-
لاخ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) یک عدد از هر چیز باریک و دراز مثل مو، ترکه .
-
لاخ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سرزمین یا مکان انباشته از چیزی ناخوشایند. مثل سنگلاخ .
-
لاخ
لغتنامه دهخدا
لاخ . (پسوند) از ادات محل که به آخر کلماتی چون نمکلاخ ؛ دیولاخ ؛ سنگلاخ ؛ اهرمن لاخ ؛ رودلاخ ؛ آتش لاخ ؛ هندولاخ ؛ کلوخ لاخ و غیره بپیوندد. جای . معدن . صاحب برهان گوید به معنی جای و مقام باشد لکن بدون ترکیب گفته نمیشود همچو سنگلاخ و دیولاخ ورودلاخ ی...
-
لاخ
لغتنامه دهخدا
لاخ . (ع ص ) کج دهن (مشتقة من الالخی و بتثلیث الخاء) روی حدیث ابن عباس فی قصة اسماعیل و هاجر علیهما السلام و الوادی یومئذ لاخ . (منتهی الارب ).
-
لاخ
لغتنامه دهخدا
لاخ . [ لاخ خ ] (ع ) وادِ لاخ ٌ (وادِلاح ). وادی درهم پیچیده ٔ تنگ جایها. (منتهی الارب ).
-
لاخ
لهجه و گویش گنابادی
lakh در گویش گنابادی به زمین سفت و سخت گویند که حفر چاه در آن بسیار سخت است و پس از کمی کندن هم غیر ممکن میشود.
-
لاخ
لهجه و گویش تهرانی
شکاف صخره، تار، یک تار مو، تار سبزی
-
واژههای مشابه
-
نمک لاخ
لغتنامه دهخدا
نمک لاخ . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) نمک زار. نمکستان : این بحیره [ بختگان ] نمک لاخ است و دور آن بیست فرسنگ است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 153). این بحیره میان شیراز و سروستان است ، نمک لاخی است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 152). منزل دوازدهم بر کنار نمک لاخ ...
-
نشیب لاخ
لغتنامه دهخدا
نشیب لاخ . [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) از عالم [ از قبیل ] سنگلاخ و دیولاخ است . (از آنندراج ).
-
اهرمن لاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ahremanlāx ۱. جای اهریمن.۲. سرزمین شر و فساد.
-
اهرمن لاخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) سرزمین اهریمن ، جای شّر و فساد.
-
سیاه لاخ
لغتنامه دهخدا
سیاه لاخ . (اِخ ) دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. دارای 259 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، زیره . شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).