کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سیبیل کلفت
لهجه و گویش تهرانی
لات
-
ولگرد و بدنام
فرهنگ گنجواژه
لات.
-
ولگرد و بی آبرو
فرهنگ گنجواژه
لات.
-
ولگرد و دزد
فرهنگ گنجواژه
لات.
-
الواط،الوات
لهجه و گویش تهرانی
لات،لاتها
-
قداره کش
لهجه و گویش تهرانی
لات خطرناک
-
ولگرد و ولگو
فرهنگ گنجواژه
لات و بی ادب.
-
شولات
لغتنامه دهخدا
شولات . (اِ مرکب ) لات شول . شلات . شلاته . لات شل . گل و لات کاریزها. در اصطلاح مقنی ها ظاهراً آب به گل بسیار آلوده . (از یادداشت مؤلف ).
-
الواط
واژگان مترادف و متضاد
اوباش، لات، هرزه
-
الواتی
لهجه و گویش تهرانی
نااهلی،لات بازی
-
ژیگول گشنه
لهجه و گویش تهرانی
لات دختر باز
-
دبوری
لغتنامه دهخدا
دبوری . [دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دبور. || در تداول عامه ، لات . ولگرد. بی سر و بی پا. لات ولوت . آسمان جل .
-
ناک
فرهنگ فارسی معین
(ص .) (عا.) لات بی چیز، آن که آه در بساط ندارد.
-
سبیل کلفت
لهجه و گویش تهرانی
دارای سبیل انبوه ،قوی،لات
-
قالتاق
واژگان مترادف و متضاد
۱. اوباش، لات، هوچی ۲. زین