کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لائی اس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لائی اس
لغتنامه دهخدا
لائی اس . [ ُا ] (اِخ ) لائی اوس . نام پادشاه اساطیری تب . پدر اُدیپ .
-
واژههای مشابه
-
لائی جند
لغتنامه دهخدا
لائی جند. [ ج ُ ] (اِخ ) دیهی از بخش خونسار شهر گلپایگان واقع در پنج کیلومتری جنوب خاوری خونسار. کوهستانی ، سردسیر و دارای 150 سکنه . زبان سکنه لری و فارسی . محصول آنجا غلات و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).