کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لئون کاهون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لئون سیزدهم
لغتنامه دهخدا
لئون سیزدهم . [ ل ِ ءُ ن ِ دَ هَُ ] (اِخ ) (ژآسیم پکسی ) پاپ مسیحی (1878 - 1903 م . مولد کارپی نتو (ایتالیا) به سال 1810 م .
-
لئون ششم
لغتنامه دهخدا
لئون ششم . [ ل ِ ءُ ن ِ ش ِ ش ُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی از 928 تا 929 م .
-
لئون ششم
لغتنامه دهخدا
لئون ششم . [ ل ِ ءُ ن ِ ش ِ ش ُ ] (اِخ ) ملقب به حکیم . امپراطور روم شرقی (886 - 912م .).
-
لئون کاوالو
لغتنامه دهخدا
لئون کاوالو. [ ل ِ ئُن ْ وال ْ ل ُ ] (اِخ ) روگ ژِرو. ترانه ساز ایتالیائی . مولد ناپل (1858-1919 م .).
-
لئون لافریکن
لغتنامه دهخدا
لئون لافریکن . [ ل ِ ئُن ْ ک َ ] (اِخ ) ژان . جغرافیادان عرب . مولد غرناطه در حدود 1483 و وفات پس از 1530 م .
-
لئون نهم
لغتنامه دهخدا
لئون نهم . [ ل ِ ءُ ن ِن ُ هَُ ] (اِخ ) (سن ) پاپ مسیحی (1048 - 1054 م .).
-
لئون هشتم
لغتنامه دهخدا
لئون هشتم . [ ل ِ ءُ ن ِ هََ ت ُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی (963 - 965 م .).
-
لئون هفتم
لغتنامه دهخدا
لئون هفتم . [ ل ِ ءُ ن ِ هََ ت ُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی (936 - 939 م .).
-
لئون یازدهم
لغتنامه دهخدا
لئون یازدهم . [ ل ِ ءُ ن ِ دَ هَُ ] (اِخ ) پاپ مسیحی به سال 1605 م .
-
لئون تپلیس
لغتنامه دهخدا
لئون تپلیس . [ ل ِ ئُن ْ ت ُ پ ُ ] (اِخ ) نامی که اسکندر در ابتدا به شهر اسکندریه یعنی شهری که در مصر بنا کرد داد و وجه تسمیه ٔ آن اینکه چون نطفه ٔ اسکندر بسته شد تا زمانی که او بدنیا آمد معجزه های گوناگون و علاماتی دلالت میکرد که مردی فوق العاده بدن...
-
لئون تیاد
لغتنامه دهخدا
لئون تیاد. [ ل ِ ئُن ْ ] (اِخ ) نام رئیس دسته ای از سپاهیان یونانی که در جنگ با ایران تسلیم خشایارشا شدند و او بقول هرودت نخستین کسی بود که داغ شاهی زدندش . (ایران باستان ج 1 ص 785).