کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
كسب اخبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
كسب اخبار
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات
-
واژههای مشابه
-
کسب
لغتنامه دهخدا
کسب . [ ک َ ] (اِ) نوعی خرما در جیرفت . (یادداشت مؤلف ).
-
کسب
لغتنامه دهخدا
کسب . [ ک َ ] (ع اِمص ) تحصیل معاش و رزق با زحمت و محنت . (ناظم الاطباء). طلب روزی : هرکه از کسب ... اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در تعهد تواند داشت . (کلیله و دمنه ). مثال این همچنان است که مردی در حد بلوغ سرگنجی افتد......
-
کسب
لغتنامه دهخدا
کسب . [ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) ورز. یقال فلان طیب الکسب ؛ یعنی فلان پاک ورز است و حلال است کسب فلان . (از ناظم الاطباء).
-
کسب
لغتنامه دهخدا
کسب . [ ک َ / ک ِ ] (ع مص ) ورزیدن . (از منتهی الارب ). طلب روزی کردن و ورزیدن برای اهل خود. (ناظم الاطباء). الفغدن . الفنجیدن . (یادداشت مؤلف ). روزی جستن و رسیدن به روزی . (منتهی الارب ). || سود بردن از مالی . (از ناظم الاطباء). طلب کردن و سود برد...
-
کسب
لغتنامه دهخدا
کسب . [ ک ُ ] (ع اِ) کنجاره ٔ روغن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ثفل روغن و عصاره ٔ آن و معرب است . (از اقرب الموارد). نخاله ٔ هرتخمی که روغن آن را گرفته باشند. (یادداشت مؤلف ). کنجاره . (دهار). کنجاره ٔ روغن و آن ثفل روغن است . (غیاث اللغات ) (آ...
-
کسب
واژگان مترادف و متضاد
۱. احراز، استحصال، اکتساب، تحصیل، حصول، دستیابی ۲. اشتغال، پیشه، حرفه، شغل، کار، مکسب ۳. رزقجویی
-
کسب
فرهنگ واژههای سره
درآمد
-
کسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] kasb ۱. به دست آوردن؛ حاصل کردن.۲. انجام دادن کاری برای فراهم کردن هزینۀ زندگی؛ کاسبی.۳. (اسم) شغل؛ کار.۴. (اسم) [مقابلِ اختیار] در اعتقاد اشاعره، انجام گرفتن کارهای بندگان به قدرت و ارادۀ خداوند.۵. (صفت) [قدیمی] اکتسابی: ◻︎ کسان ر...
-
کسب
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - تحصیل ، به دست آوردن . 2 - حرفه ، شغل .
-
کسب
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ ع . ] (اِ.) ثقل چیزهای فشرده ؛ کنجارة روغن .
-
کَسَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
کسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معناي جلب منفعت به وسيله سعي و عمل است ، با صنعت و يا حرفه و يا زراعت و امثال آن ، و اين کلمه در اصل به معناي به دست آوردن چيزهائي است که حوائج مادي زندگي را برآورد ، ولي بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامي دستآورد...
-
کسب
دیکشنری فارسی به عربی
تجارة , مرور , هواية
-
طیب کسب
لغتنامه دهخدا
طیب کسب . [ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زهد. (منتهی الارب ).