کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قی و اسهال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قی و اسهال
فرهنگ گنجواژه
مسمویت غذائی.
-
واژههای مشابه
-
قی آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qey[']āvar ۱. ویژگی هر چیزی که خوردن آن موجب استفراغ شود.۲. [مجاز] کریه؛ نفرتانگیز.
-
قی کردن
فرهنگ فارسی معین
(قَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) استفراغ کردن .
-
قی گرفتن
لغتنامه دهخدا
قی گرفتن . [ ق َ / ق ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) حالت قی دست دادن کسی را. || پوشیده شدن از قی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قی گرفته شود.
-
باتلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
مستنقعي , مطحلب
-
تلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماع
-
اخلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
فيلسوف اخلاقي , مغزي
-
بداخلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
فساد
-
غیراخلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
لااخلاقي
-
قی چشم
دیکشنری فارسی به عربی
لثة
-
قی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قطة , قيي
-
متلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
متوافق
-
قى کردن
لهجه و گویش بختیاری
qey kerdan استفراغ کردن.
-
زمین باتلا قی
دیکشنری فارسی به عربی
رکود