کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیچی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیچی کردن
لغتنامه دهخدا
قیچی کردن . [ ق َ / ق ِک َ دَ ] (مص مرکب ) قیچی زدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
قیچی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حصة , قص
-
واژههای مشابه
-
pruning shear
قیچی هَرَس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ابزاری قیچیمانند با تیغهای کوتاه برای برشهای مختلف در باغبانی
-
دم قیچی
فرهنگ فارسی معین
(دَ. قِ) (اِمر.) قطعه های کوچک اضافی که در جریان برش پارچه ، کاغذ و مقوا و غیره به وجود می آید.
-
قیچی باغبانی
لغتنامه دهخدا
قیچی باغبانی . [ ق َ /ق ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی قیچی برای گرفتن سرهای شاخه های درخت .
-
قیچی زدن
لغتنامه دهخدا
قیچی زدن . [ ق َ / ق ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) با قیچی بریدن . برش دادن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
قیچی در
لغتنامه دهخدا
قیچی در. [ ق ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 144 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن است . راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قیچی باغبانی
دیکشنری فارسی به عربی
مقص
-
دَم قیچی
لهجه و گویش تهرانی
خرده پارچه
-
تُک قیچی
لهجه و گویش تهرانی
تیغه و نوک قیچی، پارچههای خرد باقیمانده،دم قیچی
-
پَر قیچی
لهجه و گویش تهرانی
پولی که بابت سیاه بازی(فریب دیگران) میدهند و بعد پس میگیرند/کفتر جَلد
-
scissoring vibration
ارتعاش قیچیوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی ارتعاش مولکولی که در آن طول دو پیوند در یک صفحه افزایش مییابد و در همان زمان اتم مرکزی در همان صفحه در جهت مخالف حرکت میکند و درنتیجه دو پیوند همانند تیغههای قیچی به هم نزدیک میشوند
-
چپ اندر قیچی
فرهنگ فارسی معین
(چَ. اَ دَ. قِ) (اِمر.) (عا.) کج و معوج .
-
اسباب برش قیچی
دیکشنری فارسی به عربی
قص