کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیچاچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیچاچی
/qeyčāči/
معنی
خیاط؛ دوزنده؛ درزی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیچاچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] qeyčāči خیاط؛ دوزنده؛ درزی.
-
واژههای مشابه
-
قیچاچی خانه
لغتنامه دهخدا
قیچاچی خانه . [ ق َ / ق ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) در عصر صفویه ، بمعنی خیاطخانه ٔ سلطنتی است . رجوع به قیچاجی خانه شود.
-
جستوجو در متن
-
قیچاجی
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ تر. ] (ص . اِ.) = قیچاچی : خیاط ، دوزنده .
-
قیجاجی خانه
لغتنامه دهخدا
قیجاجی خانه .[ ق َ / ق ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خیاطخانه . (تذکرة الملوک چ مینورسکی ورق 98). رجوع به قیچاچی خانه شود.
-
قیچاجی
لغتنامه دهخدا
قیچاجی . [ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) قیچاچی . قیجاجی . خیاط. دوزنده . (فرهنگ فارسی معین ) (سازمان اداری حکومت صفوی ص 126، 127).
-
صاحب جمع
لغتنامه دهخدا
صاحب جمع. [ ح ِ ج َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مأمور جمعآوری مالیات در دوره ٔ مغول . ج ، صاحب جمعان : تا رعایا آن را بدو قسط باده و نیم و حق خزانه با صاحب جمعی که در هر ولایت منصوب گشته میرسانند. (تاریخ غازان خانی ص 264). || در روزگار صفویه صاحب جمع کسی ...