کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیمومت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیمومت
/qeymumat/
معنی
قیم بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
وصایت، وکالت
دیکشنری
guardianship, mandate, trust, trusteeship, tutelage, wardship
-
جستوجوی دقیق
-
قیمومت
واژگان مترادف و متضاد
وصایت، وکالت
-
قیمومت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی] qeymumat قیم بودن.
-
قیمومت
فرهنگ فارسی معین
(ق مَ) [ ع . ] (مص ل .) قیم بودن .
-
قیمومت
لغتنامه دهخدا
قیمومت . [ ق َ م َ ] (ع اِمص ) سرپرستی . قیمی . قیم بودن . (فرهنگ فارسی معین ): هنوز بعض کشورهای ضعیف تحت قیمومت دولتهای بزرگند. قیمومت مانند «شیخوخت » در هیچیک از منابعی که در دسترس ماست دیده نمیشود و اصلاً این وزن به اجوف یایی اختصاص دارد و حال آنک...
-
قیمومت
دیکشنری فارسی به عربی
انتداب
-
قیمومت
واژهنامه آزاد
صاحب شخص
-
واژههای همآوا
-
غیمومة
لغتنامه دهخدا
غیمومة. [ غ َ م َ ] (از ع ، مص ) ابرناک شدن آسمان . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). ابر داشتن آسمان . ابری بودن . این لغت در فرهنگهای معتبر عربی دیده نشد.
-
جستوجو در متن
-
wardship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقبت، سرپرستی، قیمومت، اداره و یا مقام قیمومت
-
wardships
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دغدغه ها، سرپرستی، قیمومت، اداره و یا مقام قیمومت
-
mandate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجوز، فرمان، حکم، قیمومت، تعهد، اختیار، وکالتنامه
-
انتداب
دیکشنری عربی به فارسی
وکالت نامه , قيمومت , حکم , فرمان , تعهد , اختيار
-
mandates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماموریت ها، فرمان، حکم، قیمومت، تعهد، اختیار، وکالتنامه
-
patronage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامی، حمایت، پشتیبانی، سرپرستی، قیمومت، سایه