کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیمه پلاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قیمه قرمه کردن
لهجه و گویش تهرانی
لت وپار کردن
-
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
دیکشنری فارسی به عربی
فطيرة
-
جستوجو در متن
-
نرگسی
لغتنامه دهخدا
نرگسی . [ ن َ گ ِ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به نرگس . (ناظم الاطباء). چون نرگس . مانند نرگس . || جنسی از جامه باشد که پوشند. || نوعی از طعام که خورند. (برهان قاطع). نوعی طعام است و ظاهر این است که از خاگینه بود، زردی و سفیدی آن را به نرگس تشبیه کرده اند....