کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیمت گذاری دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گران قیمت
لغتنامه دهخدا
گران قیمت . [ گ ِ م َ ] (ص مرکب ) گرانبها. پرارزش و عالی . مقابل ارزان قیمت .
-
basic price
قیمت پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] پایینترین قیمت عرضهشده برای یک کاروان خاص یا خدمات گردشگری
-
bid
قیمت پیشنهادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] قیمت پیشنهادشده برای خرید یا فروش کالا یا خدمات که از یک منظر بالاترین و از منظر دیگر مناسبترین است
-
asset price
قیمت دارایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مبلغی که بابت خرید یک دارایی پرداخت میشود
-
travel price
قیمت سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کل مبلغی که مسافر باید برای تمام خدمات گردشگری قیدشده در قرارداد سفر بپردازد
-
supply price
قیمت عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] قیمتی که بهازای آن مقدار معینی کالا یا خدمات عرضه میشود
-
full price
قیمت کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← تمامبها
-
fixed price 2
قیمت مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← نرخ مقطوع
-
هم قیمت
لغتنامه دهخدا
هم قیمت . [ هََ م َ ] (ص مرکب ) هم بها. هم ارزش : نه هم قیمت لعل باشد بلورنه همرنگ گلنارباشد پژند.عسجدی .
-
قیمت گذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] qey(i)matgozār آنکه قیمت اشیا را سنجیده و ارزش آنها را تعیین میکند.
-
قیمت مندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] qeymatmandi قیمت داشتن؛ دارای بها و ارزش بودن: ◻︎ ز گوهر سفتن استادان هراسند / که قیمتمندی گوهر شناسند (نظامی۲: ۱۱۷).
-
گران قیمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابل ارزانقیمت] gerānqeymat گرانبها؛ پرارزش.
-
request for quotation, request for quote, RFQ2
درخواست قیمت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] سندی که در آن قیمت کالا یا خدمات از تأمینکنندگان استعلام میشود
-
ذی قیمت
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا قِ مَ) [ ع . ذی قیمة ] (ص مر.) قیمتی ، باارزش ، گرانبها.
-
گران قیمت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قِ مَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) گران بها، پرارزش . مق ارزان قیمت .