کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیماق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیماق
/qeymāq/
معنی
خامه؛ سرشیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خامه، سرشیر، نمشک
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیماق
واژگان مترادف و متضاد
خامه، سرشیر، نمشک
-
قیماق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قایماق› qeymāq خامه؛ سرشیر.
-
قیماق
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ تر. ] (اِ.) سرشیر.
-
قیماق
لغتنامه دهخدا
قیماق . [ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) سرشیر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : ز یمن نان جوین و پیاز فقر زنم هزار گونه مقشر به سبلت قیماق . ملا فوقی یزدی (از آنندراج ).قایماق . قیماغ . قیمق . کیماک . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
قِیْماْق
لهجه و گویش گنابادی
gheymagh در گویش گنابادی یعنی سرشیر ، چربی شیر
-
قیماق،()بستن شیر
لهجه و گویش تهرانی
خامه، سرشیر، ف. کیماک
-
واژههای همآوا
-
قیماغ
لغتنامه دهخدا
قیماغ . [ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) سرشیر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خامه . رجوع به قیماق شود.
-
قِیْماْق
لهجه و گویش گنابادی
gheymagh در گویش گنابادی یعنی سرشیر ، چربی شیر
-
جستوجو در متن
-
کیماک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] keymāk قیماق؛ سرشیر.
-
سرشیر
واژگان مترادف و متضاد
خامه، قیماق، نمشک
-
کیماک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) قیماق ، سرشیر.
-
نمشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nama(e)šk, nemešk سرشیر؛ مسکه؛ کره؛ قیماق.