کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیفی
لغتنامه دهخدا
قیفی . (ص نسبی ) منسوب به قیف . || بشکل قیف . رجوع به قیف شود.
-
واژههای مشابه
-
hopper wagon, hopper car
واگن قیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن باری با کف شیبدار، برای حمل مصالح دانهای که بار آن از کف واگن تخلیه میشود
-
funnel cloud
اَبر قیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شکل دیگر اَبر شیپوری
-
full shadowed lane
دهانۀ قیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دهانهای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، بعد از تکمیل لچکی ورود پدید آید
-
partial shadowed lane
دهانۀ نیمهقیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دهانهای که در هنگام شروع لچکی پهلوگاه، قبل از تکمیل لچکی ورود پدید آید
-
قیف(برای بستنی قیفی)
دیکشنری فارسی به عربی
مخروط
-
شکل قیفی داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
قمع
-
عضو یا اندام قیفی شکل
دیکشنری فارسی به عربی
قمع
-
واژههای همآوا
-
غیفی
لغتنامه دهخدا
غیفی . [ غ َ ] (اِخ ) حسین بن ادریس بن عبدالکبیر مولی عثمان بن عفان ، مکنی به ابوعلی . از سلمةبن شبیب روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2). در منتهی الارب و قاموس غیقی (به قاف ) آمده و صحیح غیفی است . رجوع به غیفة و غیقة شود.
-
غیفی
لغتنامه دهخدا
غیفی . [ غ َ ] (اِخ ) عمروبن ادریس بن عبدالکریم ، مکنی به ابوالطیب . برادر حسین بن ادریس محدث بود و به سال 321 هَ . ق . درگذشت . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). در منتهی الارب و قاموس غیقی (به قاف ) آمده و صحیح غیفی است . رجوع به غیفة و غیقة شود.
-
جستوجو در متن
-
infundibular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
infundibular، قیفی شکل، دارای ساختمان قیفی
-
قمع
دیکشنری عربی به فارسی
قيف , دودکش , بادگير , شکل قيفي داشتن , باريک شدن , عضو يا اندام قيفي شکل