کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیف(برای بستنی قیفی) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
crater 4
قیف انفجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرورفتگی یا گودالی که براثر انفجار در سطح زمین ایجاد میشود و بسته به بزرگی و عمق انفجار، شکل بشقابی یا مخروطی دارد
-
diatreme
قیفدالانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تـنــورۀ بـِرشــی (breccias pipe) قیفشکلی که ژرفای آن در حدود 2 کیلومتر و قطر آن از 200 متر تا 2 کیلومتر است
-
tropopause funnel
قیف وَردایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تغییر شکل قیفگونۀ سطح وَردایست که گاهی بر فراز چرخندهای عمیق عرضهای میانه تشکیل میشود
-
جستوجو در متن
-
ice-cream cone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستنی قیفی
-
بستنی خوری
لغتنامه دهخدا
بستنی خوری . [ ب َ ت َ خ ُ ] (اِ مرکب ) (ظرف ..) ظرف بلورین و جز آن برای خوردن بستنی .
-
hopper wagon, hopper car
واگن قیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن باری با کف شیبدار، برای حمل مصالح دانهای که بار آن از کف واگن تخلیه میشود
-
chocolate coating
پوشش شکلاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مخلوطی شکلاتی که برای پوشش محصولات گوناگون قنادی، مانند بستنی و شیرینی، به کار میرود
-
آی
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) 'āy ۱. برای اظهار درد به کار میرود: آی سرم.۲. (حرف ندا) برای مخاطب ساختن به کار میرود: آی بچه! چه کار میکنی؟.۳. برای دعوت به کار میرود: آی بستنی.۴. برای بیان افسوس و حسرت به کار میرود: آی دریغ، آی دریغا.۵. برای هشدار به کار میرود...
-
بیگنونیا
لغتنامه دهخدا
بیگنونیا. [ ن ُ نیا ] (لاتینی ، اِ) گیاه پیچنده ٔ گرمسیری از نوع بیگنونیا دارای گلهای قیفی نارنجی و برگهای مرکب . اصلش از جنوب امریکا است و برای زینت دیوارها و پرچینها کاشته میشود. (دائرة المعارف فارسی ).
-
خوری
لغتنامه دهخدا
خوری . [ خوَ / خ ُ ] (حامص ) عمل خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ).- آبجوخوری ؛ لیوانی برای خوردن آبجو.- آب خوری ؛ لیوانی که برای خوردن آب بکار میرود.- || نوعی دهانه ٔ اسب ، که ساده تر از هویزه است و میله ٔ مستقیمی است که در دهان اسب درآید و با بودن آن ...
-
صافی
لغتنامه دهخدا
صافی . (اِ) ظرفی که بدان مایعی را تصفیه کنند. پارچه ای که با آن تفاله ٔچیزها گیرند. آلت تصفیه . مصفاة. پالونه . راووق . مِبزل . صافی که در داروسازی جالینوسی از همه بیشتر مورداستفاده قرار میگیرد صافی چین داری است که از کاغذ بدون چسب تهیه شده است و حتی...
-
مفعول
لغتنامه دهخدا
مفعول . [ م َ ] (ع ص ، اِ) بکرده شده . (کشاف اصطلاحات الفنون ). کرده شده .(آنندراج ). کرده شده . ساخته شده . عمل شده . ج ، مفعولون ،مفاعیل . (از ناظم الاطباء). شده . کرده . بجای آمده . به عمل آمده . به فعل آمده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و کان ا...
-
شیرینی
لغتنامه دهخدا
شیرینی . (ص نسبی ، اِ مرکب )هر چیز شیرین . هر چیز که مزه ٔ قند و نبات دهد و حلاوت داشته باشد. (یادداشت مؤلف ). || آنچه پزند و سازند از خوردنیهای شیرین . خوردنیهای گوناگون که از شکر و عسل و قند ممزوج با دیگر چیزها سازند. آنچه قناد پزد از اقسام خوردنی...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . [ ای ] (پسوند) به آخر کلمه درآید و نشانه ٔ نکره بودن باشد و آن از انواع یاء مجهول است . شمس قیس رازی یای نکره را ذیل «حرف نکره » آورده و گوید: و آن یائی است ملینه که در آخر اسماء علامت نکره باشد، چنانکه اسبی خریدم . غلامی فروختم . (المعجم چ تهران...