کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیطان
/qeytān/
معنی
رشتۀ باریکی که از ابریشم میبافند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
fillet, lace, macrame, thread
-
جستوجوی دقیق
-
marline/ marlin
قیطان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی غالباً از الیاف طبیعی دارای دو رشتۀ بههمتافته که گاه قیراندود یا موماندود است
-
قیطان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی، جمع: قَیاطین] qeytān رشتۀ باریکی که از ابریشم میبافند.
-
قیطان
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ ع . ] (اِ.) رشتة باریک که از ابریشم می بافند.
-
قیطان
لغتنامه دهخدا
قیطان . [ ق َ / ق ِ ] (اِ) نوعی ریسمان که از ابریشم بافند و برای برشته کردن دانه های تسبیح و امثال آن بکار میرود. رشته از چند ریسمان بهم بافته که بر حاشیه ٔ جاجیم دوزند و دگمه و مادگی از آن کنند و بند سبحه از آن سازند. آنندراج در کلمه ٔقیطون گوید: آن...
-
قیطان
دیکشنری فارسی به عربی
ضفيرة
-
واژههای مشابه
-
موی سر را با قیطان یاروبان بستن
دیکشنری فارسی به عربی
ضفيرة
-
واژههای همآوا
-
غیتان
لغتنامه دهخدا
غیتان . [ غ َ ] (ع اِ) صاحب اقرب الموارد گوید:نوعی ماهی است ، و فریتاگ این لغت را از کتابی در وصف حیوان نقل کرده است و من آن را ندیده ام - انتهی .
-
غیطان
لغتنامه دهخدا
غیطان . (ع اِ) ج ِ غائط. (منتهی الارب ). ج ِ غائط مانند جان ّ. (از تاج العروس ).رجوع به غائط شود. || ج ِ غَوط، مانند ثورو ثیران . (از تاج العروس ). رجوع به غَوط شود. || ج ِ غَیط. (دزی ج 2 ص 235). رجوع به غیط شود.
-
جستوجو در متن
-
علاقه بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'elāqeband ۱. کسی که از ابریشم رشته یا قیطان میبافد.۲. کسی که نخ، ابریشم، و قیطان میفروشد.
-
inkle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوهر، قیطان کتانی
-
cordon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بندر، کمربند، قیطان، خط قرنطینه
-
cordons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوردون ها، کمربند، قیطان، خط قرنطینه