کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیصریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ارکلت
لغتنامه دهخدا
ارکلت . [ ] (اِخ ) قصبه ای است در سنجاق و قضای قیصریه از ولایت انقره (انگوریه ). این قصبه قریب هشت هزارگزی شمالی قیصریه بین قزل ایرماق و شعبه آن رود قراسو واقع شده . نفوس آن در حدود 6000 تن است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
کرنیلیوس
لغتنامه دهخدا
کرنیلیوس . [ ک ُ ] (اِخ ) رئیس صده ٔ رومانی از قیصریه و اول شخصی بود از بت پرستان که به مسیح گروید. (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.
-
دولو
لغتنامه دهخدا
دولو. [ ] (اِخ ) نام شهری بوده در روم در نزدیکی قیصریه و در انتهای کوه ارجا. رجوع به نزهة القلوب مقاله ٔ سوم ص 96 و 191 چ اروپا شود.
-
فخرالدین
لغتنامه دهخدا
فخرالدین . [ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) عبدالمسیح . یکی از سرداران قلج ارسلان سلطان سلجوقی آسیای صغیر است که در جنگی شهرهای سیواس و قیصریه را به قلمرو قلج ارسلان افزوده است . (از تاریخ گزیده ص 482).
-
اسطوانة
لغتنامه دهخدا
اسطوانة. [ اُ طُ ن َ ] (اِخ ) قیساریة. قیصریة. (کازیمیرسکی ). || رواق . مدرس زِنون آتنی . رجوع به زِنون شود.- اهل اسطوانة ؛ رِواقیون . (دزی ج 1 ص 22). رِواقیان .رجوع به رِواقیان شود.
-
انتیپاتریس
لغتنامه دهخدا
انتیپاتریس . [ ] (اِخ ) (یعنی برای پدرش ) و آن شهری است که هیرودیس کبیر بنا نموده ، محض مبارکی آنرا به اسم پدر خودانتیپاتر نامید و در راه اورشلیم و قیصریه واقع بود. (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به همین کتاب شود.
-
ارجیاس
لغتنامه دهخدا
ارجیاس . [ ] (اِخ ) کوهی است منفرد در آسیةالصغری بجنوب شهر قیصریه در 38 درجه عرض شمالی و مرتفعترین نقاط آسیةالصغری همین کوه است و از سطح دریا 3841 گز ارتفاع دارد و قله ٔ او بتابستان نیز از برف پوشیده است و در قدیم برکان یعنی کوه آتشفشان بوده است و ام...
-
چارسو مخلص اصفهان
لغتنامه دهخدا
چارسو مخلص اصفهان . [ وِ م ُ ل ِ ص ِ اِ ف َ ] (اِخ ) محل مخصوصی است در بازار اصفهان قرب قیصریه و کاروانسرای مخلص که الان از کاروانسراهای معتبر اصفهان است در این محل واقع شده . (مرآت البلدان ج 4 ص 49).
-
صافی
لغتنامه دهخدا
صافی . (اِخ ) شیخ احمد صافی افندی . وی از متأخّران شعرای عثمانی و مشایخ (طریقت ) مولوی است و از مردم توقا بود و در قیصریه تحصیل کرد و بسال 1250هَ . ق . به قسطنطنیه شد و هیئت و حکمت و فارسی را نیز فراگرفت و به تدریس مثنوی شریف و علوم دیگر پرداخت . تا...
-
بازیل
لغتنامه دهخدا
بازیل . (اِخ ) بازیل مقدس معروف به کبیر، از آباء بزرگ کلیسا در قرن چهارم میلادی . (329 - 379 م .) است . در شهر قیصریه در کاپادوکیه تولد یافت و در استانبول و آتن به تحصیل ، و سپس به تعلیم پرداخت . تألیفات و مکاتیبی از او باقی مانده است .
-
دادجاد
لغتنامه دهخدا
دادجاد. (اِخ ) نام مردی از خانواده ٔ آشوتس شاخه ٔ کوشار و از اعقاب هاایگ . وی یکی از خواهران آرداوازت (ارته باذ) از خانواده ٔ مانتاگونی را که معاصر اردشیر اشکانی بود نجات داد و به قیصریه برد و با او ازدواج کرد و بقیه ٔ افراد خاندان به امر اردشیر معدو...
-
چاربازار
لغتنامه دهخدا
چاربازار. (اِ مرکب ) بازارهای چهارگانه ٔ متقاطع.- چاربازار تهران ؛ عبارت است از چهار بازار که یکی لبافی است و دیگری کرجی دوزی و سومی سراجی و چهارمی نعلچیگری و چاربازار مسطور منتهی میشود بچارسویی که فاصله ٔ آن تا چهارسو بزرگ معروف طهران زیاده از صد ق...
-
قیساریة
لغتنامه دهخدا
قیساریة. [ ق َ ری ی َ ] (اِخ ) شهری است بزرگ در بلاد روم که پایتخت سلجوقیان روم فرزندان قلیچ ارسلان بوده و در آنجا محلی است که گویند زندان محمدبن حنفیةبن علی بن ابیطالب بوده است . مسجدجامع ابومحمد بطال نیز در آنجاست ، حمام معروفی دارد که گویند بلیناس...
-
قزیل ایرماق
لغتنامه دهخدا
قزیل ایرماق . [ ق ِ ] (اِخ ) نام بزرگترین رودخانه ٔ آناطولی است . چون رنگ مایل به قرمز دارد بدین نام (که به معنی رود سرخ است ) نامیده شده است . در قدیم آن را هالیس میگفتند. این رودخانه از وسط سنجاغ سیواس میگذرد و به قیصریه واقع در ولایت آنقره (آنکارا...
-
مفحص
لغتنامه دهخدا
مفحص . [ م َ ح َ ] (ع اِ) آشیان کتو. ج ، مفاحص . (مهذب الاسماء).خانه ٔ مرغ سنگخوار. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : پیش آسیب صواعق حادثات چه بنگه موری و چه تخت هواپیمای سلیمانی چه مفحص قطاتی ، چه قله ٔ قاف سیمرغی . (منشآت خاقانی ...