کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیصر
/qeysar/
معنی
لقب پادشاهان روم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
امپراطور، کسرا
دیکشنری
Caesar
-
جستوجوی دقیق
-
قیصر
واژگان مترادف و متضاد
امپراطور، کسرا
-
قیصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی، عربی: قَیصَر، جمع: قَیاصِرَة] qeysar لقب پادشاهان روم.
-
قیصر
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق صَ) [ معر - یو. ] (اِ.) لقب پادشاهان روم . ج . قیاصره .
-
قیصر
لغتنامه دهخدا
قیصر. [ ق َ ص َ ] (معرب ، اِ) بر وزن حیدر، فرزندی باشد که مادرش پیش از آنکه او را بزاید بمیرد و شکم مادر را بشکافند و آن فرزند را بیرون آورند و چون اول پادشاهان قیاصره که اغسطوس نام داشت اینچنین بوجود آمد بنابراین بدین اسم موسوم گشت . (برهان ).
-
قیصر
لغتنامه دهخدا
قیصر. [ ق َ ص َ ] (معرب ،اِ) عنوان و لقب امپراتوران روم (عموماً). || عنوان و لقب امپراتوران روم شرقی (خصوصاً). (فرهنگ فارسی معین ). قیصر لقب یولیوس امپراتور روم (تولد 100 وفات 44 ق .م . از میلاد) بود. پس از وی امپراتوران روم از خاندان وی رابه لقب قیص...
-
قیصر
واژهنامه آزاد
کیسر، کی سر.
-
واژههای مشابه
-
گیاه قیصر
لغتنامه دهخدا
گیاه قیصر. [ هَِ ق َ /ق ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است که برگ آن مدور به اندازه ٔ یک درهم و شاخهای او باریک و درشت و صلب و بعضی منبسط بر روی زمین و بعضی را ساق بقدرذرعی و گلش زرد و ریزه و بعضی بنفش و بعضی را سفید و پراکنده و ثمرش مثل غلاف...
-
گیاه قیصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] (زیستشناسی) giyāhqa(e)ysar = اکلیلالملک
-
نار قیصر
لغتنامه دهخدا
نار قیصر. [ رِ ق َ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ساق الحمام . شقایق النعمان . (مخزن الادویه ). اختلاف عظیم در او واقع است و انطاکی گوید نباتیست باریک ساق و بسیار سرخ و گلش مایل به رزردی و خوشبوئی و از روم آرند و در مصر او را ساق الحمام نامند... و ظا...
-
اغوسطوس قیصر
لغتنامه دهخدا
اغوسطوس قیصر. [ اُ غُس ْ ق َ ص َ ] (اِخ ) از قیاصره ٔ بزرگ روم . رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 73 شود.
-
بنی قیصر
لغتنامه دهخدا
بنی قیصر. [ ب َ ق َ ص َ ] (اِخ ) سلسله ٔ حکمرانانی بوده اند که در جزیره ٔ کیش حکومت کرده اند و اصل آنان از سیران بوده است و سیصد سال فرمانروایی داشته اند و در626 هَ . ق . بروزگار اتابک ابوبکربن سعد زنگی منقرض شده اند. رجوع به تاریخ وصاف از صص 170 - 1...
-
قفل قیصر
لهجه و گویش تهرانی
فنی در کشتی
-
علم الهدی قیصر
لغتنامه دهخدا
علم الهدی قیصر. [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ق َ ص َ ] (اِخ ) محمدبن حاج میرزا معصوم رضوی ، مشهور به سیدقیصر. از فقهای بزرگ خراسان و از شاگردان صاحب ریاض و بحرالعلوم و بهبهانی و شیخ جعفر کاشف الغطاء است . وفات وی درسال 1255 هَ . ق . در ارض اقدس بود، و به ر...