کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیس عامری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیس عامری
لغتنامه دهخدا
قیس عامری . [ ق َ م ِ ] (اِخ ) مجنون : در بند عشق شاهد و هم عشق شاهدش عشقی چو قیس عامری و عروه ٔ حزام . خاقانی .رجوع به قیس بنی عامر شود.
-
واژههای مشابه
-
شمس قیس
لغتنامه دهخدا
شمس قیس . [ ش َ س ِ ق َ ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن قیس رازی . رجوع به شمس الدین ... شود.
-
جزیره ٔ قیس
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ قیس . [ ج َ رَ ی ِ ق َ ] (اِخ ) یا جزیره ٔ کیش . یکی از جزایر خلیج فارس است که با مسافت کمی در مغرب سیف عماره قرار گرفته است . (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 277). و رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 114 و 136 و 141 شود.
-
دیر قیس
لغتنامه دهخدا
دیر قیس . [ دَ رِ ق َ ] (اِخ ) دیری است از توابع خولان در شام . (از معجم البلدان ).
-
ربیعةبن قیس
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن قیس . [رَ ع َ ت ِ ن ِ ق َ ] (اِخ ) عدوانی . ضراربن صرد به استناد از عبیداﷲبن ابی رافع گفته است او در جنگ صفین در سپاه حضرت علی بود و از صحابه ٔ حضرت بشمار است . (از الاصابة ج 1 قسم 1). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
قیس لبنی
لغتنامه دهخدا
قیس لبنی . [ ق َ س ِ ل ُ نا ] (اِخ ) مجنون . رجوع به قیس بنی عامر شود.
-
قیس آباد
لغتنامه دهخدا
قیس آباد. [ ق َ ] (اِخ ) مرکز دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قیس آباد
لغتنامه دهخدا
قیس آباد. [ ق َ ] (اِخ ) نام یکی ازدهستانهای بخش خوسف شهرستان بیرجند که از هشتادوهشت آبادی تشکیل شده و جمع نفوس آن بالغ بر 16865 تن میشود. قرای مهم آن عبارتند از: فدشک که 1033 تن و سدیج که 3247 تن جمعیت دارد. محصول عمده ٔ آن غلات ، زعفران و سبزیجات ا...
-
اعشی قیس
لغتنامه دهخدا
اعشی قیس . [ اَ شا ق َ ] (اِخ ) همان شاعر معروف عرب موسوم به میمون بن قیس است . رجوع به این کلمه شود.
-
ام قیس
لغتنامه دهخدا
ام قیس . [ اُم ْ م ِ ق ِ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 269 شود.
-
امام قیس
لغتنامه دهخدا
امام قیس . [ اِ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد، واقع در 27 هزارگزی جنوب بروجن و 4 هزارگزی راه پل کره بروجن . کوهستانی و دارای هوای معتدل است و 797 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصولش غلات و کتیرا و ...
-
ثابت قیس
لغتنامه دهخدا
ثابت قیس . [ ب ِ ق َ ] (اِخ ) النخعی . یکی از اشراف کوفه . او در خلافت عثمان با بزرگان و فصحای کوفه مجامعی بر مخالفت عثمان داشت ازینرو خلیفه او را از کوفه بسال 33 هَ . ق . نفی کرد. و رجوع به ثابت بن قیس ... شود.
-
قیس نکش
واژهنامه آزاد
حرفی نزن . فکر کنم همان هیس باشد اما با شدت زیاد تر است مثلا در مقابل حرف یا دستور کد خدا یا فلان شخص قابل احترام میگویند قیس نکش فلانی ناراحت می شود یا حق قیس کشیدن هم نداری یا وقتی بچه ای زیاد گریه می کند مادرش با عصبانیت و پرخاش صدای بلند فریاد می...
-
ابراهیم بن عبداﷲبن قیس
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن عبداﷲبن قیس . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ن ِ ق َ ] (اِخ ) پدرش عبداﷲ بکنیت ابوموسی اشعری مشهور است . ابراهیم در عهد پیغمبر صلی اﷲعلیه وآله متولد شد و بر حسب روایتی ابوموسی او را بحضور آن حضرت برد و آن حضرت وی را ابراهیم نام گذاشت و بر ا...