کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیزی
واژهنامه آزاد
بد جنس
-
واژههای همآوا
-
غیذی
لغتنامه دهخدا
غیذی . [ غ َ ذا ] (ع اِ) نام برای ابر که در حدیث ذکر شده است . زمخشری گوید: چنانست که گویی فَیعَل است از غذا یغذو بمعنی جاری شد، و من وزن فیعل را جز در این کلمه و کلمه ٔ کیهاة (بمعنی شتر بزرگ وقوی هیکل ) نشنیده ام . (از تاج العروس ) (لسان العرب ). در...
-
قیظی
لغتنامه دهخدا
قیظی . [ ق َ ظی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قیظ، بچه ٔ به تابستان زاده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بچه ٔ تابستانی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).