کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیر خاکستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سفیده
لغتنامه دهخدا
سفیده . [ س ِ دَ / دِ ] (اِ) اسفیداج . آن خاکستر سرب و نیز ارزیز باشد که در طب بکار است . (از بحر الجواهر). || سپیده ٔ تخم . مقابل زرده ٔ تخم مرغ . || روشنایی صبح . فجر. سپیده ٔ صبح : سفیده چو پیدا شد از چرخ پیرچو سیماب شد روی دریای قیر.فردوسی .
-
گل ملاط
لغتنامه دهخدا
گل ملاط. [ گ ِل ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی را گویند که ازبرای بهم وصل کردن اتصال آجر و سنگ و خشت و یا کشیدن بر روی دیوار استعمال کنند. (سفر خروج 1:14 سفر لاویان 14: 41 و 42 سفر خروج 13:10). این گل عموماً از گل سرخ و کاه بهم آمیخته ساخته میش...
-
سبج
لغتنامه دهخدا
سبج . [ س َ ب َ ] (معرب ، اِ) معرب شبه است و آن سنگی باشد سیاه و نرم که از آن نگین انگشتری و چیزهای دیگر سازند. گویند سرمه کشیدن از میلی که شبه باشد روشنایی چشم را زیاده کند و هر که با خود دارد از چشم زخم ایمن گردد. (مهذب الاسماء) (برهان ) (آنندراج )...
-
کردن
لغتنامه دهخدا
کردن . [ ک َ دَ ] (مص ) ساختن . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). درست کردن . ساختن . ترتیب دادن : و [ به صقلاب ] انگور نیست ولکن انگبین سخت بسیار است نبید و آنچه بدو ماند ازانگبین کنند و خُنب نبیدشان از چوب است و مرد بود که هر سال از آن صد خنب کند. (...
-
دمیدن
لغتنامه دهخدا
دمیدن . [ دَ دَ ] (مص ) دم زدن و نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). نفس کشیدن . (برهان ). نفس بیرون دادن . نفس زدن . (یادداشت مؤلف ): فح ، فحفحة؛ دمیدن در خواب .(منتهی الارب ). || نفخ . نفث . پف کردن . فوت کردن . نفس از میان دو لب غنچه کرده بیرون دادن چنان...