کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیام کردن
لغتنامه دهخدا
قیام کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برخاستن . ایستادن : قیام خواستمت کرد و عقل میگویدمکن که شرط ادب نیست پیش سرو قیام .سعدی .- قیام کردن به کاری ؛ آن را بنحو شایسته انجام دادن : در این مقام اگر می مقام باید کردبه کار خویش نکوتر قیام باید کرد. ناصرخسرو....
-
واژههای مشابه
-
قِيَامٌ
فرهنگ واژگان قرآن
ایستادن(وقتی که مصدر است نظیرعبارت " فَمَا ﭐسْتَطَاعُواْ مِن قِيَامٍ ") - ایستاده ها (جمع قائم در عبارت "ثم نفخ فيه اخري فاذا هم قيام ينظرون ")
-
قیام قیامت ،تا قیام قیامت
لهجه و گویش تهرانی
تا ابد
-
قیام الدین
لغتنامه دهخدا
قیام الدین . [ مُدْ دی ] (اِخ ) شاعر اصفهانی ، متخلص به حیرت . رجوع به حیرت شود.
-
قیامت قیام
لغتنامه دهخدا
قیامت قیام . [ م َ ] (ص مرکب ) آنکه قیامت برپا کند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
قیام مردمی
دیکشنری فارسی به عربی
إنتفاضة الشعب
-
قیام واقدام
فرهنگ گنجواژه
دست بکار شدن.
-
قیام و قعود
فرهنگ فارسی معین
(مُ قُ) [ ع . ] (اِ.) عمل برخاستن و نشستن .
-
خون و قیام
فرهنگ گنجواژه
بلوا، طغیان.
-
standing vote, rising vote1, standing division
رأی با قیام و قعود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی رأی شمارشی که در آن رأیدهندگان با برخاستن نظر موافق خود را اعلام میکنند
-
جستوجو در متن
-
insurrectionize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیام کردن
-
insurrectionising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیام کردن
-
insurrectionise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیام کردن