کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیامت قیام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
resurrection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیامت، رستاخیز، قیام، قیام عیسی از مردگان، احیا، رستاخیز کردن
-
رستاخیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: ristāxēz] rastāxiz ۱. بهپا خاستن؛ جنبش؛ قیام؛ قیام عمومی.۲. (اسم) روز حشر و قیامت؛ رستخیز، ستخیز.
-
رستخیز
واژگان مترادف و متضاد
۱. آخرت، حشر، رستاخیز، قیامت، محشر ۲. بعث، بیداری، جنبش، قیام
-
رستاخیز
واژگان مترادف و متضاد
۱. آخرت، حشر، عقبا، عقبی، غاشیه، قارعه، قیامت، محشر، معاد، نشور ۲. بعث، بیداری، جنبش، قیام
-
قیام
لغتنامه دهخدا
قیام . (ع مص ) معتدل شدن . (ازاقرب الموارد). || بسته شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قام الماء؛ بسته شد آب . (منتهی الارب ). || ایستاده شدن ستور از سستی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قامت علیه الدابة؛ کلت فلم تبرح مکانها. || دوام و ثبوت...
-
راجفة
لغتنامه دهخدا
راجفة. [ ج ِ ف َ ] (ع ص ، اِ) نفخه ٔ اولین که برای قیام قیامت اسرافیل بدمد و نفخه ٔ ثانیه رادفة است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دمیدن صور بار اول .(اقرب الموارد). نفخه نخستین . || لرزنده .(اقرب الموارد) (ترجمان عادل ): یوم ترجف الراجفة؛ روزی که بزلز...
-
برخاستن
لغتنامه دهخدا
برخاستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) برخیزیدن . خاستن . ایستادن . بلند شدن . برپا ایستادن . بپا شدن . پا شدن . برپا شدن . متصاعد شدن . قیام . قیام کردن . قوم . قومة. قامة. مقابل نشستن . مقابل قعود. نهض . نهوض . انتهاض . (منتهی الارب ). استنهاض . نهضت : ر...
-
طامة
لغتنامه دهخدا
طامة. [ طام ْ م َ ] (ع اِ) روز قیامت ، بدان جهت که غالب و فوق همه چیزهاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در لغت روز قیامت را گویند کما فی الصراح . (کشاف اصطلاحات الفنون ). نامی است رستاخیز را. (مهذب الاسماء). قیامت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 66). روز ج...
-
نفخ
لغتنامه دهخدا
نفخ . [ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) ناز. بزرگ منشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فخر. کبر. (اقرب الموارد). تکبر. (ناظم الاطباء): ذونفخ ؛ ذو کبر و فخر. (منتهی الارب ). || بلند برآمدگی روز. || بلندشدگی چیزی از بادی که در آن پدید آید. دمیدگی . پربادشدگی . آم...
-
زیراکه
لغتنامه دهخدا
زیراکه . [ ک ِ ] (حرف ربط مرکب ) از برای آنکه . (ناظم الاطباء). زیراک . زیرا. (فرهنگ فارسی معین ). چونکه . بدین جهت که . بعلت اینکه . مخفف از این راه که . به این دلیل که . از آن رو که .برای آنکه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نتوانم این دلیری من کردن ...
-
ایستانیدن
لغتنامه دهخدا
ایستانیدن . [ دَ ] (مص ) استانیدن . به ایستادن واداشتن .وادار کردن به قیام . (فرهنگ فارسی معین ). ایستادن کنانیدن و بر پا کردن و قایم کردن . (ناظم الاطباء) : در قیامت ترا پیش او بخواهند ایستانید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 525) || متوقف کردن . (فرهنگ فارس...
-
رستاخیز
لغتنامه دهخدا
رستاخیز. [ رَ ] (اِ مرکب ) (از: رستا، رسته ، مُرده + خیز) رستخیز. برخاستن مردگان . بعث . (فرهنگ فارسی معین ). روز قیامت و محشر. (ناظم الاطباء). قیامت را گویند که محشر باشد. (برهان ) (از شعوری ج 2 ص 23). قیامت . (از غیاث اللغات ). روزی که مردگان به ام...
-
ناووسیة
لغتنامه دهخدا
ناووسیة. [ سی ی َ ] (اِخ ) عنوان مشهور فرقه ای است از شیعه که اتباع عجلان یا عبداﷲناووس بصری اند و امام جعفر صادق را امام حی حاضر غایب و مهدی منتظر و قائم آل محمد دانند. (از ریحانة الادب ج 4 ص 161 از مجمع البحرین ). طایفه ای از غلاة شیعه ٔ امامیه اند...
-
بعث
لغتنامه دهخدا
بعث . [ ب َ ] (ع مص ) فرستادن کسی را. (ناظم الاطباء). فرستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام ) (ترجمان علامه جرجانی ص 27) (زوزنی ) (صراح ) (دزی ج 1 ص 98) (مهذب الاسماء). کسی را جایی فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ). فرستادن کسی...
-
صیام
لغتنامه دهخدا
صیام . (ع مص ) روزه داشتن . (تاج المصادر بیهقی )(ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار). || (اِ) ج ِ صوم . (غیاث اللغات ). رجوع به صوم شود : تا نپذیردت ز تو زی خدای نیست پذیرفته صلاة و صیام . ناصرخسرو.نزد خداوند عرش باد مقبول طاعت خیر تو و صیام و قیامت . مسع...