کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیال
لغتنامه دهخدا
قیال . (اِخ ) نام کوهی است بلند در بادیه . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
قیال
لغتنامه دهخدا
قیال . [ ق ُی ْ یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ قائل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به قائل شود.
-
واژههای همآوا
-
غیال
لغتنامه دهخدا
غیال . [ غ َی ْ یا ] (ع ص ) زن بسیار شیردهنده . صیغه ٔ مبالغه از غَیل . (از اقرب الموارد). رجوع به غیل شود. || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شیر را گویند بسبب آنکه در غیل (جای بسیار درخت ) باشد. (از اقرب الموارد).