کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیاق
لغتنامه دهخدا
قیاق . [ ق ُ / ق ِ ] (ع ص ) دراز قامت و طویل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
قیاق
لهجه و گویش تهرانی
گیاه بیابانی شبیه تره خوراک .
-
قیاق
لهجه و گویش تهرانی
نوعی علف بادوام
-
واژههای همآوا
-
غیاغ
لهجه و گویش تهرانی
علفی آفت گندم ، از گندم اندکی بزرگتر است.
-
جستوجو در متن
-
درازقامت
لغتنامه دهخدا
درازقامت . [ دِ م َ ] (ص مرکب ) که قامتی دراز دارد. طویل القامه . بلندبالا. اءَمطی ّ. عِلیان .قِیاق . هِرطال . (منتهی الارب ) : مردی بود درازقامت . (مجمل التواریخ و القصص ). عَنطَبول ؛ زن درازقامت درشت . لَهیف ؛ درازقامت درشت . (منتهی الارب ).