کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیافه گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیافه گیر
دیکشنری فارسی به عربی
متکلف
-
واژههای مشابه
-
قیافه شناس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qiyāfešenās کسی که از مشاهدۀ صورت پی به سیرت مردم میبرد.
-
قیافه شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی] qiyāfešenāsi علمی که بهوسیلۀ آن از مشاهدۀ صورت مردم به اخلاق و سیرت آنها پی میبرند؛ فراست.
-
قیافه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) (عا.) خود را گرفتن ، ژست گرفتن .
-
شیرین قیافه
لغتنامه دهخدا
شیرین قیافه . [ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) شیرین شمایل . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیربن شمایل شود. || خوشرو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
قیافه گرفتن
لغتنامه دهخدا
قیافه گرفتن . [ ف َ /ف ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خود را گرفتن . ژست گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ): تو نمیدانی چطور قیافه بگیری .
-
قیافه شناس
لغتنامه دهخدا
قیافه شناس . [ ف َ / ف ِ ش ِ] (نف مرکب ) آنکه از ظواهر به بواطن پی برد. آنکه از صورت به سیرت راه یابد. رجوع به قیافه شناسی شود.
-
قیافه شناسی
لغتنامه دهخدا
قیافه شناسی . [ ف َ / ف ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) علمی است معروف که از صورت پی به سیرت برند و آن را فراست نیز خوانند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قیافه شناسی بر دو گونه است : قیافه شناسی از اثر که آن را در عربی عیافة گویند، و قیافه شناسی از بشره و کیفیات ص...
-
خوش قیافه
لغتنامه دهخدا
خوش قیافه . [ خوَش ْ/ خُش ْ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) خوش ترکیب . خوش صورت و بدن . خوش هیکل . نیکودیدار. زیبااندام . مقابل بدقیافه .
-
خوش قیافه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [عامیانه] xošqiyāfe دارای چهرۀ زیبا.
-
قیافه گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
وقفة
-
قیافه گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اختالَ
-
تغییر قیافه
دیکشنری فارسی به عربی
تنکر , مظهر
-
رنگ قیافه
دیکشنری فارسی به عربی
خزرة