کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیادت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیادت
/qiyādat/
معنی
۱. رهبری؛ پیشوایی.
۲. = قَوّادی
۳. [مجاز] دلالی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیشوایی، رهبری، ریاست
۲. جاکشی، قوادی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیادت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشوایی، رهبری، ریاست ۲. جاکشی، قوادی
-
قیادت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قیادة] [قدیمی] qiyādat ۱. رهبری؛ پیشوایی.۲. = قَوّادی۳. [مجاز] دلالی.
-
قیادت
فرهنگ فارسی معین
(قِ دَ) [ ع . قیادة ] (مص م .) رهبری کردن ، پیشوایی کردن .
-
قیادت
لغتنامه دهخدا
قیادت . [ دَ ] (ع مص ) راهنمایی کردن . رهبری کردن . || پیشوایی کردن . || (اِمص ) راهنمایی . رهبری . || پیشوایی . || قرمساقی . جاکشی . دلالی محبت . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح حقوق جزای اسلامی ) قیادت عمل شخصی است که برای واقع ساختن مقاربت (دخول )...
-
واژههای مشابه
-
قیادت و سلطنت
فرهنگ گنجواژه
سلطه.
-
ریاست و قیادت
فرهنگ گنجواژه
سروری.
-
واژههای همآوا
-
قیادة
لغتنامه دهخدا
قیادة. [ دَ ] (ع مص ) کشیدن ستور و جز آن . قَود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَود شود.
-
جستوجو در متن
-
زعامت
واژگان مترادف و متضاد
پیشوایی، رهبری، ریاست، سروری، قیادت
-
رهبری
واژگان مترادف و متضاد
امامت، پیشوایی، تمشیت، رهنمایی، زعامت، قیادت، ولایت
-
پیشوایی
واژگان مترادف و متضاد
تسلط، حکومت، رهبری، ریاست، زعامت، سروری، فرماندهی، فرمانروایی، قیادت
-
پیشوائی کردن
لغتنامه دهخدا
پیشوائی کردن . [ ش ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قیادت کردن . امامت کردن .
-
رهبر
واژگان مترادف و متضاد
امام، پیشوا، راهبر، راهنما، زعیم، سرکرده، سلسلهجنبان، قدوه، قیادت، مراد، مقتدا، هادی