کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیا
لغتنامه دهخدا
قیا. [ ق ِی ْ یا] (اِخ ) دهی است از دهستان مردم سوارقیه ، دارای آب شور و تا سوارقیه سه فرسنگ فاصله دارد. این ده دارای جمعیت و مزارع و نخلستانهاست . (از معجم البلدان ).
-
قیا
واژهنامه آزاد
(قَیا) پاره سنگی که برای میزان شدن دو کفه ترازو به کار میرود.
-
واژههای مشابه
-
قراجه قیا
لغتنامه دهخدا
قراجه قیا. [ ق َ ج ِ ] (اِخ )دهی جزء دهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . در 20هزارگزی مغرب ضیأآباد و 18هزارگزی راه عمومی در کوهستان . موقع جغرافیایی آن سردسیر و سکنه ٔ آن 706 تن است . آب آن از چشمه سار و رود محلی و محصول آن غلات آبی و شغل ...
-
قرجه قیا
لغتنامه دهخدا
قرجه قیا. [ ق َ رَ ج َ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوچ تپه ٔ بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری بخش و 11 هزاری گزی شوسه ٔ تبریز به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است . سکنه ٔ آن 272 تن میباشد. آب آن از چشمه و محصول آن...
-
قره قیا
لغتنامه دهخدا
قره قیا. [ ق َ رَق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری بخش و 33 هزارگزی شوسه ٔ میانه به خلخال . موقع جغرافیایی آن کوهستانی ومعتدل است . سکنه ٔ آن 297 تن . آب آن از چشمه و کوه ومحصول آن غلات و عدس . شغل اه...
-
پولاد قیا
لغتنامه دهخدا
پولاد قیا. (اِخ ) یا پولادکیا یا پولاد آقا، صورتی دیگر از نام پولاد چینگسانگ است . رجوع به پولاد چنگ سانگ و رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 265 و 284 و تاریخ غازان خان ص 111 و 115 و 116 شود.
-
قرجه قیا
واژهنامه آزاد
قرجه قیا تلفظ فارسی قرجه قیه؛ نام روستایی در آذربایجان شرقی است. قَرَجَه واژۀ آذری و به معنی سیاه است. و همچنین قرجه آفتی سیاه رنگ در گندم است که اگر به گندم بزند، ارزش آن را ناچیز می کند. قیا یا همان قَیَه در زبان محلی، به معنی صخره سنگ است. از آنجا...
-
قره جه قیا
لغتنامه دهخدا
قره جه قیا. [ ق َ رَ ج َق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در 8 هزارگزی باختر ترکمان و 2 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 935 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات...
-
واژههای همآوا
-
قیع
لغتنامه دهخدا
قیع. [ ق َ ] (ع مص ) بانگ کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قاع الخنزیر؛ بانگ کرد آن خوک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
برقیارق
لغتنامه دهخدا
برقیارق . [ب َ قیا رُ ] (اِخ ) برکیارق . رجوع به برکیارق شود.
-
ترقیات
لغتنامه دهخدا
ترقیات . [ ت َ رَق ْ قیا ] (ع اِ) ج ِ ترقی . مأخوذ از تازی ،سربلندیها و سرافرازیها و ترقیها. (ناظم الاطباء).
-
خاراقس
لغتنامه دهخدا
خاراقس . [ ] (اِخ ) نام قدیم شهری در ناحیه ٔ قریم که امروز بنام قره قیا معروف است . (قاموس الاعلام ترکی ج 3).