کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قِر قَجَلى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قُرْ
لهجه و گویش گنابادی
ghor در گویش گنابادی یعنی غوز کمر ، برامدگی ، برجستگی ، گوژپشت
-
قِرّ
لهجه و گویش بختیاری
qerr قر، چرخش، گردش.
-
قَر
لهجه و گویش بختیاری
qa:r قهر.
-
قُرّ
لهجه و گویش بختیاری
qorr غُر.
-
قُر
لهجه و گویش تهرانی
دارای باد فتق
-
قر دادن، قر خوردن
لهجه و گویش تهرانی
چرخیدن
-
قر العین
فرهنگ نامها
(تلفظ: qorratoleeyn) (عربی) (در قدیم) آن که موجب روشنایی چشم است، نور دیده و (به مجاز) فرزند عزیز ؛ (در اعلام) زرین تاج دخترمحمدصالح قزوینی، اززنان فاضل وادیب معروف به قرةالعین در قرن سیزدهم (هـ .ق).
-
قر زدن
فرهنگ فارسی معین
(قُ. زَ دَ) (مص م .) نک غر زدن .
-
قر آمدن
لغتنامه دهخدا
قر آمدن . [ ق ِم َ دَ ] (مص مرکب ) کون و کچول کردن . کون چرخاندن .
-
قر انداختن
لغتنامه دهخدا
قر انداختن . [ ق ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) قر انداختن میان قومی ؛ کشتن همه ٔ افراد آن را. (یادداشت مؤلف ).
-
قر شدن
لغتنامه دهخدا
قر شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غر شدن . رجوع به غر و غری شود. || فروشدن بعضی قسمتهای ظرف فلزین به واسطه ٔ تصادم با سنگی یا آجری و غیره .
-
قر زدن
دیکشنری فارسی به عربی
کلبة
-
قر وغَنبیله
فرهنگ گنجواژه
اطوار.
-
قُرّ آویدن
لهجه و گویش بختیاری
qorr âvidan غُر شدن.
-
قِرّ اووردن
لهجه و گویش بختیاری
qerr owverdan گشت زدن، گردش کردن، دور خود چرخیدن.