کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قُلُمبه سُلُمبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قُلُمبه سُلُمبه
فرهنگ گنجواژه
سنگین، نامفهوم، ناهموار.
-
واژههای مشابه
-
قلمبه
لغتنامه دهخدا
قلمبه . [ ق ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] (ص ) رجوع به غلمبه و قلنبه شود.
-
قلمبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ قلنبه، کلنبه، کلمه› [عامیانه] qolombe ۱. دور از فهم؛ دشوار: حرفهای قلمبه.۲. برجسته و برآمده.۳. زیاد: پول قلمبه.
-
قلمبه بافی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] qolombebāfi گفتن الفاظ و عبارات دشوار؛ قلمبهگویی.
-
قلمبه سولمبه
دیکشنری فارسی به عربی
هراء
-
قُلَّمَه، قلمبه
لهجه و گویش تهرانی
ورم کردن و برآمدن یا ورآمدن چیزی است.
-
آسمون قلمبه
واژهنامه آزاد
رعد و برق، تِركيدن آسمون، صداي رعد
-
قلمبه سلمبه
واژهنامه آزاد
قُلُمبِه سُلُمبِه:واژه های ثقیل و دشوار.
-
واژههای همآوا
-
قلمبه سلمبه
واژهنامه آزاد
قُلُمبِه سُلُمبِه:واژه های ثقیل و دشوار.